امیدوارم این کارو نببینید!
کار شمارو درگیر میکنه و خیلی هم درگیر میکنه ولی اینطوری درگیر میکنه که چرا شخصیت پردازی نشده، چرا کار حرکت نداره، چرا وسط رقص سماع ( به معنی شنیدن) داره یه بند حرف میزنه ونمیشنوه! چرا داره ضد هر چی که میگه و هر مرحله ای که توشه رفتار میکنه! چرا ادعای عرفان داره و تو مرحله ی ( فقر، فنا) چرا اول از خودش دونستن و منیتش که هنوز هست دم میزنه، صدای کار بعضی جاها نمیرسه، بازیگرا تپق میزنن، یه بازیگر راه میره و فقط میشینه و برمیگرده سر جاش و چرا بازی نمیکنه، چرا هیچ حسی رو با بدن نشون نمیده، و هزارو یک چرا دیگه تهش با یه سه تا دایره و اینکه حالا مخاطبین محترم بیان واظهار سوختگی و اینا کنن سر وتهش جمع میشه!
یعنی تن عطارو تو گور لرزوندن با این اجرا!
بعدش هم دم دستی ترین داستان ها از دیدار مولانا و سوختن پروانه هاو... رو برای افزایش میزان عرفانی بودن اجرا برای ما تعریف کردن!
لباس پرنده که بله ما داریم داستان منطق الطیر میگیم و بله سی تا پرده که سایشون روی پرده می افته و ... و از رابطه ی عجیب این زن/ مرد داستان
... دیدن ادامه ››
ما با یک سال قرص ضد بارداری خوردن و چون 1% شانس داره حامله بشه پس اگر حامله بشه مثل این میمونه که یه مرد حامله بشه!
بیشتر هم میشه در مورد کار گفت ولی خیام بهتر از من گفته:
قومی متفکرند اندر ره دین / قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی/ کای بیخبران راه نه آنست و نه این