نمایش بینوایان را میتوان یک کمدی سیاه در نظر گرفت که در حال اتفاق افتادن در یک آینده نامعلوم است. ژستها و مناسبات میان شخصیتها شباهت زیادی به این روزهای ما دارد. اما در گفتار بازیگران نشانههای دال بر یک آینده دور و دراز نمایان است. فیالمثل قیمت یک بطری آب معدنی چند میلیون است و دستمزد یک نمایشنامهنویس نزدیک یک میلیارد. اما اجرا نتوانسته بیش از این خود را از وضعیت اینجا و اکنون ما خلاص کند و یک آینده متمایز و یکسره تماشایی برسازد. ماجرای این نمایش در رابطه با یک گروه اجرایی است که تمرین تئاتر میکنند و ناگهان دو نفر به قصد دزدی و اخاذی به محل تمرین آنان هجوم میآورند. سیر روایی داستان نمایش حاوی چرخشهای متناوبی است که یادآور فضاهای جفنگ سینمای تارنتینویی است. شخصیتهایی با رفتاری مشنگانه که به راحتی اصول خود را کنار گذاشته و حتی برای توجیه فاصله طبقاتی مردمان جامعه، رابطه فقر و غنا در عرفان را توجیه میکنند. وحید منتظری در مقام نویسنده و کارگردان، تا حدودی توانسته نمایشی تماشایی بر صحنه آورد اما به لحاظ اجرایی، نمایش بینوایان دچار کمبودهایی در فضاسازی، بازیها و منطق روایی است. بازیگران این نمایش جوان و کمتجربه هستند و گاهی از پس اجرایی کردن ایدههای نمایش به تمامی برنمیآیند. اما در میان این بازیگران جوان بیشک «آران شالودگی» توانسته بهتر از همکاران خویش ایفای نقش کند.
در نهایت نمایش بینوایان را میتوان با آن لحن کمیک و فضاهای جفنگی که میسازد اجرایی کمابیش موفق دانست که همچنان برای موفقتر بودن میبایست تلاش کند. بینوایان احتیاج دارد حتی بیش از این جفنگ باشد و روابط آدمهایش بیش از این معناباخته و بیسروته شود. وحید منتظری بهتر است بیش از خطر کند و رادیکالتر باشد.
محمدحسن خدایی