گاهی هم اگر کسی حوصله داشت، مطلب جالب توجهی از زندگانی خودش حکایت می کند. شبی یکی از ما این سوال را تقریبا از همه کرد: "شب اول که مرخص شدی، چه می کنی؟"
بیشتر جوابشان این بود که می رویم به خانه، پیش مادر و خواهر و زن و بچه هایمان و این را بزرگترین سعادت می دانستند.
یکی گفت: "من خانه و منزل ندارم و نمی دانم چه می کنم". دیگری گفت: "من مست می روم به خانه".
یکی گفت: "من می روم گرامافونم را کوک می کنم، شراب می خورم و گریه می کنم". این آدم در زندان مرد.
ورق پاره های زندان
نویسنده: بزرگ علوی
نشر نگاه