مشغول خوندن کتاب آشوب هستم کتابی که چند کشور ممتاز را مصداق قرار داده که چگونه از بحرانهایی مهم عبور کرده و به چنین جایگاهی رسیدن
مورد کشور فنلاند بسیار جالب است کشوری که با وجود مرزی طولانی با روسیه هیچگاه ضمیمه شوروی استالین نشده و از دهه 60 با صنعتی شدن پله های ترقی را طی کرده و حالا از پیشروترین کشورهای جهان در آموزش و فناوری و اقتصاد و دموکراسی ست.
فنلاند دو جنگ سخت با شوروی برای دفاع از مرزهایش داشته جنگهایی بسیار نابرابر که 2/5 درصد از مردمش و 5 درصد از مردانش در این جنگها کشته شدند. احتملا بعید بود کشوری کوچک با این خسارت های هنگفت بتواند سرپا بایستد اما فنلاند در ادامه با توازن دیپلماسی در اصلاح روابطش با شوروی و در عین حال برقراری رابطه با غرب اروپا که نویسنده آن را راه رفتن روی طناب باریک قلمداد میکند نه تنها از بحران عبور کر بلکه به سوی پیشرفت گام برداشت و این امر ناشی از مسئولیت پذیری، واقع بینی و انعطاف پذیری، صادق بودن با خود و مردم و تاکید بر هویت فردی مردم و منافع ملی است
اکنون در فنلاند (کشوری که فقط صد سال استقلال دارد ) یک معلم مدرسه سطح سوادش اگر بیشتر از یک استادممتاز دانشگاه نباشد کمتر هم نیست. حقوق بالایی هم دارد. پلیس کشور هم باید تحصیل دانشگاهی داشته باشد . پلیس تقریبا دست به اسلحه نمیبرد و اعتماد مردم به پلیس به 96 درصد میرسد. (در سال 2018 کلا 6 گلوله توسط پلیس شلیک شد که 5 تای آن تیر اخطار بود!) بخش قابل توجه ای از بودجه تولید ناخالص ملی صرف آموزش و تحقیق و پژوهش میشود و عمده صادرات کشور، محصولات
... دیدن ادامه ››
فن آوری صنعتی و کشاورزی تولید شده همان دانش آموختان مدارس عالیه ی داخل است.
به طور اتفاقی لحظاتی بعد از خواندن این کتاب در بحث با یک عرزشی از او شنیدم که مردم ایران دروغگو و نمک نشناسن و نیروی سرکوبی هم که مردم را میزند و اسلحه میکشد وظیفه اش را انجام میدهد. اگر ایرانی باشی نمیتوانی حرص و افسوس را همزمان نشخوار نکنی...