"اما بیماریهای وطنی را بهتر شناختم و درد را همین جا میان مردم جستجو کردم. تنگی نفس، درد سینه، گرفتگی حنجره، حناق که پر است در این سرزمین و در زنان بیش از مردان چرا که معصیت زنان بیشتر است و عقوبتشان سنگین تر. من که پوست این تن ها را شکافتم، می دانم که این حنجره ها از فشار پنجه بر گلو خونین شده اند نه از گناه و کفر و معصیت. پس من که از این مردمم در پی درمان دردها هستم. با درمان تن، درمان حنجره که هر صدا "روح انگیز" و در پرواز چون "پروانه"، شاد و ناشاد یا دیوانه از حنجره به بیرون می تراود. حنجره باز، گلوی خیسِ از آب چشمه، من به دنبال سینه های فراخ و نفسِ پر و گلوی چهچهه زن مثل بلبل، در این سرزمین هستم."
{برگرفته از پرده هفتم سریال ارزشمند «شبکه مخفی زنان» اثر افشین هاشمی}