آرش رادی
فرزند اکبر رادی
برای پایین گذر سقاخانه
نوشت
🎭
باید تبریک گفت به جامعه تآتر ایران که در این عصر فَترت و تغافلِ فراگیر در قبال آثار هویتمند ایرانی، گروه اجرایی آقای بهرامی به سراغ نمایشنامهی "پایین، گذرِ سقاخانه" اثر زندهیاد اکبر رادی رفته و از این آزمون سربلند بیرون
... دیدن ادامه ››
آمده است.
بدون توسل به اطوار مُدانه و صرفاً با اتکا به اصول هنر شریف تآتر، اجرای مزبور برازندهی متن سترگ استاد بوده و این کیفیت آنگاه در نظرم بیشتر اهمیت مییابد که حمایت قطرهچکانی و بیمیلی و در بهترین حالت، رویکرد علیالسویه و آمفوتر نهادهای متولی در قبال چنین آثاری، و از آنسو ذوقزدگی و پشتیبانی دوقبضهی آنان از برپایی شو، سیرک، بالماسکه، جستوخیزهای تینیجرپسند، هجویات پستمدرننما و شبهاقتباسهای مُهمَل از آثار خارجی آنهم با زبان یاجوج و ماجوج را به عینه شاهدم؛ فرایند منحوسی که به استحالهی ذائقهی بسیاری از مخاطبان انجامیده و میکوشد مفاهیم و اصالتها را لوث و قلب کند.
بهرغم همه این ناملایمات، گروه آقای بهرامی نمایشی گیرا و درخور تدارک دیده و ارائه کرده که بشخصه همسنگش را اقلاً در این بیستساله ندیده بودم و آن را اتفاقی ارزنده در تآتر امروز ایران ارزیابی میکنم.
درک درست شخصیتهای نمایش، انتخاب شایستهی بازیگران و نقشآفرینیِ ناسریالی و ناسیماییِ بازیگران (نه بِت و نه متکلف و خودنما)، پرهیز از شتابزدگی و ازطرفی، نیفتادن در ورطهی کندیِ ضرباهنگ ، بیانِ شمرده و رسای واژگان، موسیقیِ فضاساز، صحنهآراییِ بهاندازه و استفاده بجا از گسترهی صحنه، خلاقیت در پویایی و جریان دلچسب خردهرویدادهای همزمانِ روی سن، برخی از نِکات مثبت اجرای موجزِ آقای بهرامی بوده که تاحد زیادی آناتِ دراماتیک کار را جلوهگر ساخته است.
ایکاش مجال بود که این نمایش در مجموعه تئاتر شهر تداوم یابد و مخاطبان بیشتری با آن محشور و مانوس شوند.
اما یکی دو افسوس. نخست اینکه مدعیان فرهنگ و هنر، اساتید و خبرگان ادبیات نمایشی و ریشسفیدان صحنه، بجز دوسه استثنا، کماکان خود را بینیاز از تماشای چنین اجراهایی میدانند و دوم آنکه تبلیغات نمایش چنانکه باید و شاید اثربخش نبوده است.