در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بهروز غیاثی درباره نمایش رئالیسم مصنوعی: امشب نمایش ریالیسم مصنوعی رو دیدم.کارهای محمد برهمنی را چه در مقام کار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 05:44:05
امشب نمایش ریالیسم مصنوعی رو دیدم.کارهای محمد برهمنی را چه در مقام کارگردان و بازیگر را چند سالی هست دنبال میکم و مطمینم که خوب از کار در می آد.‌.در این نمایش هم بازی برهمنی رو از بقیه بیشتر دوست داشتم.
درباره ی نمایش هم بگم که وقتی ورودی دادن و پاهام رسیدن تو سالن با صحنه ای مواجها شدم همچون نایت کلوپ های خفن اون ور آب و موزیکی که پخش میشد نصور کردم که باید ریتم نمایش تند باشه که چنین نبود...
کارگردان نمایش ایمان اسکندری تا امشب کاری ازش ندیده بودم و در جاهایی خلاقیتش رو میشد دید...
بازی اسماعیل گرجی بسیار شبیه بود به نمایش سیزیف و بقیه بازیگرها هم خوب بودند ولی در کل بازها باور پذیر نبودند و به نظرم نیازی نبود که اسماعیل گرجی در پایان نمایش شعر بخونه و میبایست نمایش قبل از اون تمام میشد.
شاید با دیدن یک بار این نمایش نشه قضاوت درستی کرد و بار دوم بهتر بشه این نمایش سخت رو درک کرد..‌
سلام
این‌تشابه کار گرجی عزیز موید این است‌که احتمالا کارگردان ها/نویسندگان اغلب کاراکتری مدنظر دارند و برایش ما به ازا را از میان بازی های پیشین هنرمندان انتخاب می کنند. به گمانم بر خلاف سیزیف-که مملو از اشارات و استعارات بود و حتما بیننده باید برای فهم دقیق تر با بسیاری داستانها مانوس بوده باشد - این دیگری قصه ای کاملا روان داشت که قطعات آن تا پایان نمایش به تمامی عیان می شد واز پیچیدگی های بعضی ژانرها خالی بود که صد البته چندلایه بودن آن ها نیز عیب نیست.
۱۷ شهریور ۱۴۰۱
سحر بهروزیان
امشب به جناب برهمنی گفتم من رگه های سیزیف دیدم یا اشتباه کردم؟ گفتن اون قسمتهای که دیدی خود اسماعیل گرجی و چقدر دلم هوای سیزیف رو کرد.
بله سحر خانم برهمنی خوب اشاره کرده محتوی سیزیف با این مربوط نیست. این داستانی سرراست دارد و آن یکی داستانی با محوریت حکایت سیزیف و مملو از استعارات بود و دشوار اما چون اسماعیل خان گرجی با هنرنمایی و بازی محشر هر دو را نمایندگی می کند در دید شما در هم تنیدگی ایجاد کرده.
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
پیام مقیمی
بله سحر خانم برهمنی خوب اشاره کرده محتوی سیزیف با این مربوط نیست. این داستانی سرراست دارد و آن یکی داستانی با محوریت حکایت سیزیف و مملو از استعارات بود و دشوار اما چون اسماعیل خان گرجی با هنرنمایی ...
بله قطعاً که سیر داستانی و اجرا متفاوت هست صحنه تعویض لباس خیلی تداعی کننده بود.
و گرفتن دستش یادآوری آلنده.
۱۸ شهریور ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید