ناز دارد
او که در پیراهنش الماس دارد
عاشق سنگی شدم احساس دارد
او برانجاند مرا بسیار بسیار
یار من دیوانگی بسیار دارد
مست گشتم بین پیچ و تاب زلفش
خرمنی بر شانه ها با خودش هر جاست دارد
یارمن دیوانگی بسیار دارد
ناز دارد
یار من در دل هزاران راز دارد
هر نوایی که به دل دارم از
... دیدن ادامه ››
آغاز
این عزیز آن را به صد آواز دارد
روی پیراهن گل و عطر اقاقی
زیر آن با هر نوایی ساز دارد
آری او همیشه بر دو دستش
شیشه شرابی باز دارد
بامدادان مرداد ۱۴۰۱