در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مریم شریفلو درباره نمایش دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد: چقدر دوست داشتم این نمایش لطیف دردمندانه رو.... از کجا شروع کنم؟ نظر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:47:18
چقدر دوست داشتم این نمایش لطیف دردمندانه رو....
از کجا شروع کنم؟
نظرات دوستان تیوالی رو خوندم و درک می‌کنم که چرا به دلایلی از این کار خوششون نیومد، اما برای من این طور نبود. من از همون لحظه‌ی اول تونستم باهاشون ارتباط بگیرم، از همون لحظه‌ای که پرده‌ها کنار میره و جادوی صحنه شروع میشه تونستم به اندازه یک ساعت و سی‌وپنج دقیقه‌ی زمینی باهاشون زندگی کنم.
مگه میشه آدم‌های نازنین این قصه رو دوست نداشت؟ به حال سرنوشتشون اشک نریخت؟
ملکتاجی که اونقدر از شور زندگی سرشار بود و اونقدر اسفندیار رو دوست داشت که یک عمر به پاش بمونه.
مصدقی که اینجا شده بود آدم بده‌ی داستان و سایه‌ی سنگینش یک لحظه هم اسفندیار رو ترک نکرد.
و دکتر نون، دکتر نونی که یه عمر تو برزخ آرمان‌هاش سرگردون بود و تو جهنم زندگی کرد، دکتر نونی که ته دلش همیشه میدونست زنش رو بیشتر از مصدق دوست داره؛ امیدوارم الان با ملکتاج تو بهشت در آرامش باشن...
جا داره از انتخاب موسیقی‌های گوش‌نواز و دل‌انگیز این نمایش هم یاد کنم که خوش بر قامت نمایش ... دیدن ادامه ›› نشست. دوست دارم یه بار دیگه کتاب شهرام رحیمیان رو در حالی بخونم که دارم به این موسیقی‌ها گوش میدم.
طراحی لباس و دکور هم مناسب بود.
خلاصه که این نمایش یه پکیج کامل بود؛ برید ببینیدش و کیف کنید.?
دست مریزاد میگم به همه‌ی عوامل محترم.

اما جدای از نمایش؛
بعید می‌دونم کسانی که باید نظر من رو بخونن، اما به هر حال مینویسم به این امید که به دستشون برسه:
۱) از ابتدای شروع نمایش تا حدود یک ربع یا بیست دقیقه بعد، رفت و آمد افرادی که میخواستن سر جاشون بشینن و هی بین ردیف‌ها جا به جا میشدن و نور گوشیشون رو روشن میکردن، به شدت من رو کلافه کرد! ساعت شروع مشخصه، کاش از ورود کسانی که با تاخیر میومدن جلوگیری میشد یا خودشون شعور داشتن و نمیومدن تا نظم رو به هم نزنن. گرچه همون طور که گفتم از نمایش بسیار لذت بردم ولی این مورد نذاشت تا از همون ابتدای نمایش حس و حال جادوییش رو تجربه کنم.
۲) صدای بازیگران به منی که در ردیف‌های انتهایی نشسته بودم، خیلی اوقات ضعیف می‌رسید، خصوصا ابتدای نمایش که شاید اون حواس‌پرتی رفت‌وآمدها هم مزید بر علت بود. البته جاهایی که موسیقی پخش میشد هم که کلا صدا نارسا میشد.
۳) معمولا یه مقدار ناهماهنگی تو اجراهای اول دیده میشه که این اجرا هم از اون مستثنی نبود، مثلا یکی دو مورد نور با تاخیر روشن شد؛ یه مورد بامزه هم این بود که یه جا نور زودتر از موعد روشن شد و یکی از عوامل پشت صحنه با ماسک اونجا بودن و بنده‌خدا زود دویید رفت بیرون ولی موجبات خنده‌ی تماشاچی‌ها رو فراهم کرد.?