شاید تعارف عنصری جدا نشدنی از فرهنگ شرقی است شاید هم در نظر گرفتن منافع یا روابط شخصی نمیگذارد حتی در حوزه نقد فنی و ایراد و نظر ، شفاف و واقع نگر باشیم .همانطور که آقای کوشکی را برای برخی از آثارش باید ستود اما درباره توفان باید بگوییم " نه" . اصلا شگفتی و بی کرانه بودن تئاتر و اساسا هنر در همین است که موفقیت را برای هیچ اثری تضمین نمیکند . اما آنچه باعث شگفتی است اینکه بازیگران با تجربه ای همچون آقای امامبخش چطور و چگونه حاضر به گفتن دیالوگهایی شده اند که به لحاظ زبان کاملا آشفته و دارای نوسان هستند . ما با نمی دانم های بیشماری روبرو هستیم اما آنچه بنظر میرسد اثر نهایی حاصل تلاش و انرژی یک گروه نیست و گویی همه این توان و انرژی تحت اندیشه و خط فکری یک نفر به بیگاری گرفته شده اند .چرا که هیچکدام از بازیگران در حد و اندازه و توانی که از آنها سراغ داریم ظاهر نمی شوند . پراکندگی و عدم انسجام ، متنی که بیشتر تداعی کننده تئاترهای دبیرستانی است و خلاقیتی در طراحی صحنه که هر چند عجایب المخلوقاتی روی صحنه آفریده است اما ظاهرا همه چیز از جمله توان کارگردان و خلاقیت و تجربه بازیگران را بلعیده و انگار همه تلاشها برای دیده شدن این ابزار در میانه صحنه صرف می شود .و توجهی به عناصر اصلی در اجرای تئاتر از جمله ریتم نمی شود .