در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Parisima Pari درباره نمایش صدای شلیک گلوله ای که به سمت هیچ نشانه رفته: به نظر من این اجرا می تواند سرآغازی برای یک شروع نیرومند باشه. اینکه ب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:51:08
به نظر من این اجرا می تواند سرآغازی برای یک شروع نیرومند باشه. اینکه بدانیم نقاط ضعف چیست و در مقابل پذیرش آن ها گارد نگیریم...طبیعتاً بازی بازیگران باتوجه به سوابقشون چندان درخشان نبود...صحنه پایانی خسته کننده بود و همانجا بود که کارگردان تماشاگر خود را از دست داد...وقتی که میدیدم همه سر در گوشی خود برده اند، یعنی اجرا نقاط ضعف محسوس و آزار دهنده ای داشت...در این نمایش ما طراحی صحنه را در جهت نمایش ندیدیم بلکه بیشتر جنبه پر کردن فضا را داشت و بدتر آنکه اگر صحنه خالی بود بازیگران هم به ما نمی فهماندن
که اینجا نزدیک ترین پایگاه به خط مقدم است...این ضعف بازیگریست که می بایست بر روی آن کار شود...نباید حرف چخوف را فراموش کرد که هر آن چیزی که در صحنه هست باید در راستای نمایش باشد و به روند کار کمک کند....از یک جایی به بعد صحنه ها به صورت طولی و در جهت رسیدن به هدف پیش نمی رفت و فقط زمان بیشتر را به خودش اختصاص داده بود تا به صورت عرضی تپل شود....تنها صحنه ی درخشان صحنه دوم بود که بازیگران دوره گرد توانستند انرژی را به صحنه برگردانند. و آنچه بیش از همه مرا آزرد این بود که چرا با انتخاب اقتباسی از نمایشنامه گودو و تاکید نخ نما بر روی شخصیت گودو در انتها ما امید را به عنوان هدف نمایش بر می گزینیم...امید، آن هم در نمایش نامه های بکت نه تنها جایی ندارد بلکه مدام مذمت شده است
اما در کل نمی توان نشست و کاری نکرد...باید دست به اکت بزنیم تا خلا ها را بشناسیم و در رفع آن بکوشیم...قطعا تجربه بعدی این کارگردان به مراتب درخشان تر خواهد بود و با تلاش می تواند در تاریخ تئاتر نامی از خود به جای بگذارد...خسته نباشید و به امید روزهای درخشان