درود بر هنرمندان ایران زمین و هنرمند خوش صدا آقای منوچهر زنده دل
قطعا جای فیلم «تا ده بشمار» سینمای هنر و تجربه است؛ از آنجا که فیلم، تجربه
... دیدن ادامه ››
تازه ایست در سینمای ایران: ماراتن پیاده روی زن و شوهری برای رسیدن به شناخت بهتری از همدیگر؛ اما در همین حد تجربه تازه سینمای وطنی. دقیق تر و عمیق تر که شویم، کاستی ها توی ذوق می زند: خروج داستان از منطق درونی (شرط بندی یا مسابقه از ابتدا بر دروغ بنا شده و دست آخر، به هیچ نتیجه ملموسی نمی رسد)؛ غیرقابل باور بودن شخصیت ها (مرد موفق در کار و زندگی، چطور به دام اعتیاد به الکل می افتد؟! چطور از همسرش تقاضای فرزند نمی کند؟ جایگاه شغلی زن آن قدر بالاست که می تواند روز ها آزادانه «دو ساعت» در پارک ورزش کند و کارمند زیر دستش حین پیاده روی، امضای کاری از او بگیرد- ایده خنده داری که بیشتر به صاحبان و مدیران عالی رتبه شرکت های چند ملیتی در آن سوی آب ها می خورد! چطور زنی با چنین جایگاه شغلی سطح بالایی، هنوز از نظر اقتصادی، به همسرش وابسته است و منتظر است که خانه ای دیگر از او بگیرد و یا بنا به خواست او، ترک وطن کند؟)؛ آهنگسازی ضعیف و بی رمق که بیشتر به کار ویدئوکلیپ های ترانه های عاشقانه می خورد تا جدیت بحرانی که زن و شوهر در آن گرفتارند؛ قاب بندی دو نفره خسته کننده و تکراری دوربین (اگرچه چند دقیقه نخست، شاهد خلاقیت سه گانه کارگردانی، فیلمبرداری و مونتاژ در ماشین با نماهای خیلی نزدیک از اشیاء و پارک با کنتراست نماهای تیره و روشن هستیم، اما دقیقا پس از ظهور زن در روشنایی خیره کننده روز در تضاد با سیاهی و تیرگی دنیای شب مرد، خلاقیت کارگردان در دکوپاژ، فیلم بردار در قاب بندی و تدوین گر در مونتاژ، یکسر به فراموشی سپرده می شود و شاهد سکانس طولانی و بی رمق پیاده روی زوجی هستیم که مزاحمت ابلهانه و “مثلا” خنده دار همکار مرد، دخالت عاقلانه و “مثلا” جدی همکار زن و یا گره افکنی و گشایی عبث تصادف با موتور، هیچ کمکی به لذت بخش شدن تماشای فیلم نمی کند: زن غلبه فیزیکی شوهرش بر موتورسوار را نکوهش می کند؛ صفتی که از زنان وطنی با نفوذ فرهنگ مردسالار و سلطه پرست، دور از ذهن به نظر می رسد!!)؛ صدابرداری گاه مشکل دار (اگر مشکل از پخش سینما فرهنگ نباشد)؛ بی تفاوتی دستیار کارگردان به مزاحمت آدم های عبوری پس زمینه و در نهایت، عقیم ماندن ماراتن زن و شوهر (در پایان حس می کنیم شاهد بازی احساساتی «جرأت یا حقیقت» دو جوان پرشور بوده ایم تا جدل اخلاقی و عاطفی سرنوشت ساز زن و شوهری بالغ).
در بهترین توصیف، فیلم، برشی است از زندگی روزمره زوجی از قشر متوسط نسبتا مرفه و تحصیل کرده، با هوس ها و آرزوهای کوچک و بزرگ، ضعف و قوت های اخلاقی میان مایه، نیمه عاشق و نیمه خائن که به بهانه چال کردن خاطرات تلخ گذشته، گوشه چشمی هم به زندگی مرفه آن سوی آب ها دارد. با همه این خرده گیری ها، در آینده، می توان چشم انتظار آثار خلاقانه تری از آقای فرید ولی زاده بود، چرا که کلیت فیلم، نشان از شجاعت کارگردان دارد.