برای منی که دانشجوی تئاتر هستم، تئاتر یعنی جادو، یعنی جنون، یعنی کاری کن که انسانی با دو پا و دو دست رو درطول نمایش لغتنامه ببینم، دیگرای را مار، مرد را زن و زن را مرد، انقدر جزییات و ریزه کاری داره که از یک پاراگراف نوشتن در دیوار خارجه، و اگر نمایش را ببینید متوجه خواهید شد که چرا بلیط احتمالاتِ علی شمس پیدا نمی شود
علی شمس دمت گرم و سرت خوش باد
گرما دادی به صحنهی یخ زدهی چهارسو