هر بار خاطراتی که یادم میاد کمرنگ تر و محو تر میشن.یه زمانی خیلی شفاف و واقعی به نظر میرسیدن،شفاف و واقعی مثل یه فیلم.بعد کم کم کمرنگ تر و محو تر شدن،یه جورایی شدن مثل یه عکس.مثل یه عکس قدیمی.الان یه جمله نصفه نیمه ان،یه جمله نصفه نیمه روی یه تیکه کاغذ پاره.