مواجهه با فیلمهایی نظیر «بوتاکس» تماشاگر ایرانی را در موقعیتی دشوار برای تحلیل و بیان نظرش قرار میدهد. از یک سو در ابتذال مطلق شبهسینمایی غوطهوریم که وادارمان میکند در مقابل هر فیلم شریفی کوتاه بیاییم و از طرفی دیگر وجدان و داشتههای سینماییمان نیز اجازه نمیدهد هر فیلمی را ولو شریف، از دایره انتقادات بیرحمانه اما اصیلمان محروم کنیم.
بوتاکس بر خلاف هیاهوهای رسانهای و تلاشهای یاورانِ رسانهایاش، توخالی و فاقد جهانی عمیق بود. جوایز سینمایی فیلم هم که البته دیگر محال است هر سینهفیلمِ اندیشمند و آگاهی را مسحور و فریب دهد. تلاش کارگردان در ارائه دکوپاژهایی قابل اعتنا و میزانسنهایی بلندپروازانه ستودنی بود اما وقتی همه اینها با محتوای ارائه شده امتزاج مییابد، فیلمی به غایت متوسطالحال پدید میآورند.
فیلم بیتردید شایستگی نمایش در گروه هنر و تجربه را دارد اما آن اتفاق غیرمترقبه و ساختهای جسورانه و غافلگیرکننده که پیشتر از فیلمسازانی مثل: شهران مکری، عبد آبست و حتی امیرحسین ثقفی شاهد بودیم نیست.