درود بر کارمندان محترم سینما فرهنگ
از پردیس تا تهران راهی نیست، اما به یمن ترافیک نوکیسه های باغ دار و ویلادار جاده هراز و فیروزکوه، جمعه عصر، دیر به سینما فرهنگ رسیدم: ساعت ۱۶:۲۰. از کارمند محترم گیشه برای تماشای فیلم هنر و تجربه -که بیست دقیقه از شروع آن گذشته بود- بلیط خواستم. گفتند چون حتی یک بلیط فروخته نشده، فیلم پخش نشده است. ذوق زده شدم: «خب، من هستم. بلیط می خرم. مدت زمان اکران فیلم هم که یک ساعت و نیم است، تا ساعت ۶ تمام می شود و به اکران بعدی لطمه نمی خواد.» با خونسردی تمام پاسخ دادند که نه نمی شود! مدیریت اجازه نمی دهد. هر فیلمی باید سر تایم مشخص خودش پخش شود.
این ور و آن ور رفتم، صحبت کردم. بی نتیجه بود.
پیش از ساعت ۶ دوباره به گیشه سینما مراجعه کردم برای خرید بلیط فیلم بعدی هنر و تجربه. این بار، همان کارمند محترم پیشنهاد دادند: «شما یک نفر هستید، برو فیلم «لاله» را ببین!» این بار، به جای ذوق زدگی، شگفت زده شدم!! اگر هر کارمند یا کاسب دیگری در هر مجموعه دولتی یا خصوصی دیگری، چنین پیشنهادی می داد، شگفت زده نمی شدم، اما از کارمند محترم سینما فرهنگ که مستقیما زیر نظر وزارت محترم ارشاد و فرهنگ اداره می شود، چنین برخوردی دور از انتظارم بود. به هر شکلی، ایشان را متقاعد کردم که به شوق دیداری فیلمی از جنس هنر و تجربه در سالن شماره سه سینما فرهنگ از پردیس تا تهران راه گز کرده و ترافیک پشت سر گذاشته ام. از فیلم اول که محروم شدم، دست کم، فیلم دوم را ببینم. با خوشحالی بلیط خریدم و به سالن شماره سه رسیدم. شگفتا! فیلمی در حال پخش بود! از کارمند محترم سالن پرسیدم که چرا به من گفتید فیلم پخش نمی شود و واقع، طور دیگری است. ایشان با خونسردی پاسخ دادند: «فیلم هنر و تجربه نیست!»
شگفتا! شگفتا!
... دیدن ادامه ››
در سالنی که با یارانه دولتی، برای هنر و تجربه ساخته و در نظر گرفته شده، فیلم دیگری پخش می شود؛ آن هم خلاف بخشنامه مدیریت محترم سینما که اکران پس از گذشت ساعت رسمی، ممنوع است. باز خودم را قانع کردم که لابد، دخل و خرج سینما نمی خواند و تماشاگران زیاد بوده و سالن های شماره یک و دو پر شده و از سالن شماره سه استفاده کرده اند. وقتی فیلم تمام شد، پرده را که کشیدند، تنها مادر و فرزندی از سالن بیرون آمدند!
پس پخش نشدن فیلم ساعت ۴ هنر و تجربه، ربطی به محدودیت ساعت اکران یا دخل و خرج سینما ندارد؛ صادقانه و بی تعارف و بدون این که قصد جسارت یا توهین به شخص خاصی داشته باشم، به بخل شعور فرهنگی کارمندان فرهنگی ما ربط دارد؛ به بخل شعور فرهنگی تمام جامعه ما ربط دارد، به خلوت همیشه سالن شماره سه سینما فرهنگ ربط دارد و شلوغی همیشه آب میوه فروشی ها، کافی شاپ ها، رستوران ها و ... در همان منطقه قلهک و سینما فرهنگ جمعه عصرهای تهران.
از اینها که بگذریم، فیلم «سفارشی» شبی که ماه کامل شد، چندان مطلوبم نبود و در نظر این حقیر، شأن هنر و تجربه نداشت، چه رسد به این که مستندی درباره ساخت آن ساخته شود و به لطایف الحیل، تلاشی نافرجام در بزرگنمایی اثری ناماندگار داشته باشد.