صادقانه بگم، ارزش چند بار دیدن داره تا به درستی بشه تقابل درد و تعهد توش رو حس کرد
نمایش به قدری خوب هست که میتونه برای مدت ها ذهن مخاطب رو درگیر کنه و باعث شه مخاطب چندین و چند بار سیر داستان و اتفاقات اون رو توی ذهنش مرور کنه.
در صحنه پایانی شاهد اتفاق درخشانی هستیم که در آن مخاطب پایان نمایش را انتخاب میکند این موضوع باعث خواهد شد که مخاطب حتی پس از پایان نمایش هم برای مدتهای طولانی به این فکر کند که آیا واقعا تصمیمش درست بوده است یا نه! در همین راستا نکته جالبی وجود دارد که، در اولین صحنه نمایش نور بر روی حضار وجود داشت به نوعی که در ذهن مخاطب تداعی میشود او قهرمان داستان است و در پایان نمایش همین اتفاق میافتد و مخاطب به واقع قهرمان داستان میشود.
از مسائل دیگری که ذهن مخاطب رو با خود درگیر میکند آینده شخصیت های داستان پس از پایان آن است که چه اتفاقی خواهد افتاد و چه خواهد شد
در خصوص موسیقی و نورپردازی به شدت دلنشین، هماهنگ و مناسب با سیر داستان است
(حاوی اسپویل) از صحنه های درخشان داستان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- امتناع از خوردن قرص با دیالوگ «من این قرص رو میخورم که تو آروم شی» (این جمله پس از پایان نمایش گویی مثل پتک توی سر مخاطب کوبیده میشود. چرا که در سکانس پایانی مخاطب تصمیمی بزرگی خواهد گرفت)
- تزریق آرامش بخش توسط دکتر ادرسون به همراه موسیقی و نورپردازی فوقالعاده پس از آن