درود فراوان بر هنرمند خوب ایران، آقای رسول کاهانی
تماشای منگی، تجربه ی ناب سینمای هنر و تجربه است؛ لمس زیبایی در سالن سینمای وطنی؛ این که در این دنیای خاکستری پرغبار، طراوت هنر هنوز جاری است.
فرم در منگی حرف اول را می زند: تک پلان-سکانس با چیدمان کار شده ای که مفهوم زمان را به چالش می کشد. از همین چالش، قصه رنگ می گیرد و روابط انسانی کشف می شود. عنوان فیلم، هوشمندانه انتخاب شده است. آدم ها در بهت و منگی با یکدیگر روبرو می شوند و در هر برخورد، به شناخت تازه تری از خود و دیگری می رسند. تقدم و تأخر حوادث، در طول زمان معنا نمی شود، بلکه در عرض و برحسب کشف دیگری رخ می دهد. هر اندازه، تو خودخواهی، دیگری هم خودخواه است. دروغ گویی تو، دلیل یا نتیجه فریبکاری دیگری است. آدم ها در بحرانی ترین اوضاع، نظیر طلاق، به هم وابسته و از هم گسسته اند. همدیگر را هنوز دوست دارند و در عین حال، به چیرگی و با مظلوم نمایی مبتذلانه ای، به یکدیگر خیانت می کنند. عشق و محبتشان در پیوند با منافع مالی به هم بسته و از هم گسسته می شود. با این حال، همه در دایره زمان اسیر هستیم. در زمان به جلو نمی رویم، بلکه هر لحظه به عقب بر می گردیم و از نو شروع می کنیم. دوربین جستجوگر و روی دست فیلم بردار، ما را به عمق این چالش زمانی می برد و در آخر فیلم، به اول آن می کشاند.
منگی در مقام نخستین تجربه آقای رسول کاهانی ستودنی است: بازی های تئاتری زیبا، دکوپاژ فکر شده، کم هزینه بودن تولید و جسارت انتخاب لوکیشن باز حیاط و بسته ی منزل -در محیط وسوسه انگیز
... دیدن ادامه ››
شمال کشور.
منگی بی اغراق، شاهکار هنری نیست، اما بی شک، یک اثر هنری خوب از کارگردانی باهوش است که می توان چشم انتظار آثار هنری خوب تر او بود و به زیستن و نفس کشیدن در مام میهن مفتخر شد.