در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سمیرامیس بابایی درباره نمایش بینوایان: بانوایان و بی نوا تئاتر ماهنامه دنیای تصویر سمیرامیس بابایی ق
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 16:35:35
بانوایان و بی نوا تئاتر

ماهنامه دنیای تصویر
سمیرامیس بابایی


قطره اشک در گوشه ی چشم ژان والژان باقی ماند و لبخند زد. کوزت دست های او را در میان دست هایش گرفت و گفت «خدای من! چه شده؟ چرا اینقدر دست هایتان سرد شده؟یخ کرده، مگر حالتان خوب نیست؟ درد دارید؟»ژان والژان گفت:« نه عزیزم حالم بسیار خوب است ولی...» و دیگر حرفی نگفت. کوزت پرسید«ولی چه؟» «فکرکنم دارم می میرم.» کوزت و ماریوس سراپا لرزیدند. ماریوس وحشت زده گفت«چه گفتید...» ژان والژان گفت«بله دارم می میرم و ولی چیز مهمی نیست!»
بینوایان، ... دیدن ادامه ›› ویکتور هوگو

حال تئاتر بد است . مدت هاست در روزهای پر شور و نشاطی به سر نمی برد. نه از آن دست روزهایی که هدف از تئاتر ایجاد لذت باشد یا تئاتری که نه خوِد واقعیت بلکه حافظه ی واقعیت باشد و یا بقول بارت در جایگاهی باشد برای لرزانیدن درون تماشاگر و نیش زدن به او، بدون ویران کردنش و... از طرفی عنکبوتِ بزرگ و غول آسایی سال هاست به دور این پیکرِ مریض و نیمه جان تار می تند، تئاتر بانوایان . با رفیق نصرتی( مدرس و منتقد تئاتر) و عباس جمالی( نویسنده و بازیگر) درباره این درد مشترک گپ و گفتی داشتیم.


سمیرامیس بابایی : برای شروع شاید باید پرسید آیا می توان رسالتی برای تئاتر قایل بود. تئاتری که آگاهی بخش است، فرهنگ ساز است یا دست کم حرفی برای گفتن دارد و در عین حال که جنبه ی سرگرم کنندگی دارد اما برای سرگرمی زایی نیست؟
رفیق نصرتی: این سوال را به صورت دیگری هم می توان پرسید: یک عده ای هستند که می گویند اگر تئاتر صرفا برای سرگرمی باشد چه اشکالی دارد و چه ایرادی دارد که یک سری تئاتر فقط برای سرگرمی ساخته شود؟هوارد بارکر در کتاب «مرگ، آن یگانه و هنر تئاتر» بین تئاتر و هنر تئاتر تفاوت گذاشته است و می گوید کاری با تئاتری که برای سرگرمی است نداریم بحث ما هنر تئاتر است.یک عده آدم چون این مناقشه را نتوانستد حل کنند می گویند قبول، هنر تئاتر باشد اما ما اهلش نیستیم. می خواهم کمی تندتر در این مورد نظر بدهم و بگویم در دنیایی که ما زندگی می کنیم هر کنش مان سیاسی است . هر رفتار ما از امر سیاسی ناشی می شود چطور می توانیم بگوییم عملِ عجیبی چون تئاتر ساختن و تئاتر کار کردن اینطور نیست و بتوان جدا از این مساله به آن نگاه کرد. خود این نگاه به تئاتر به عنوان امرِ سرگرمی حتا به معنای شهربازی هم خودش یک امر سیاسی است.مگر می شود ساز و کار تئاتر سیاسی نباشد. پس به این دلیل، آن کسی که ادعا می کند یک سری تئاتر فقط برای سرگرمی است با همین جمله موضع سیاسی اش را روشن کرده است. موضع سیاسی اش هم این است که می گوید من محافظه کارم.
سمیرامیس بابایی :وقتی حمایت از این دست تئاترها بیشتر می شود این هم یک جور موضع سیاسی است. در واقع یک جور تحمیلِ سلیقه سیاسی که تا آنجایی که میشود تئاتر را از معنا تهی کرد و به تئاترهایی بال و پر داد که فکرِ جدی پشتش نباشد.
رفیق نصرتی :طبیعتا. بنظرم با جزیی کردن این مبحث وقتی که می گوییم چه اشکالی دارد تئاتر فقط برای سرگرمی باشد یک امر کلی تر را نادیده گرفتیم،یک فرضیه بسیار مهم و حیاتی را ، اینکه هر عمل آدم یک حرکت سیاسی است و شما نمی توانید بگویید تئاتر من فقط برای سرگرمی است، چون امری جدا شدنی نیست.
عباس جمالی: من فکر می کنم دعوا سرِ تصور ما از سرگرمی، تصور ما از تئاتر و تصور ما از یک نوع تئاتر اندیشمند است.به عنوان مثال تجمعات را در نظر بگیرید. بدن هایی که کنار هم قرار می گیرد برای افرادی که در آن شرکت کرده اند بشدت سرگرم کننده است. آنها از آن روز به عنوان روزی یاد می کنند که هم حالشان خوب بوده و هم بشدت سرگرم شدند و هم اندیشه ای را با هم اعلام کردند. این تصوری که وجود دارد و سعی می کند این دو را جدا می کند تلاش دارد از همان اول این دو جهان را با تفکیک از یکدیگر خنثا کند. چه تئاتر را، و چه سرگرم کنندگی را. یعنی هدفش خنثا کردن این پدیده است. اتفاقا این دو، یک بدنه دارد. و باید سر این بدنِ ثابت صحبت کرد. من معتقدم پشت تفکیک این دو امر از یکدیگر است که تفکر سیاسی قرار دارد.
سمیرامیس بابایی : طیفی که در واقع می خواهد القا کند اندیشه و سرگرمی دو امر جداگانه است. این گروه همچنین مدعی هستند که مردم تئاتر نمی دیدند و اتفاقا ما داریم کاری می کنیم که مردم را به سالن های تئاتر بکشیم و این را با آمار ثابت می کنند که قبلا چند درصد مردم تئاتر می دیدند حالا ببینید این کارهایِ هر چند سلبرتی محور و صرفا تجملاتی چند درصد مردم را به دیدن تئاتر تشویق کرده است. و چرا عده ای باید به این روند معترض باشند.
نصرتی: خودتان متافزیک های پشت این بحث را می بینید. انگار تئاتر به خودی خود مقدس است!
سمیرامیس بابایی : بله انگار صرف آمدن به سالن خودش کاریست کارستان .
نصرتی: اصلا کشاندن مردم به یک جایی مگر افتخاری است! انگارتئاتر به خودی خود در درون خودش ماهیتی مقدس دارد و همین که ما مخاطب را بکشانیم به سالن خوب است!
سمیرامیس بابایی : این ادعا را در حوزه های دیگر هم شاهد هستیم .مثلا آمار کتابخوانی پایین است و وقتی کتابی مثل بیشعوری به چندین چاپ می رسد افتخار می کنیم مردم را کتاب خوان کرده ایم!
رفیق نصرتی :بله خواندن« قورباغه ات را قورت بده» چه فضیلتی دارد! دیدن یا خواندن همچین محتوایی چه مباهاتی دارد .این متافیزیک ناشی از نوعی نگاهِ الاهیاتی است به جهان پیرامونمان. مثلا وقتی وارد کتابخانه ای می شوی و می بینی یک آقایی با کامپیوتر بازی میکند و بقیه هم به کارهای غیر مطالعاتی مشغول هستند، اگر بلند صحبت کنی باز هم همه به تو تذکر می دهند. تفکر الاهیاتی سکوت را به بخشی از آیین کتابخانه بدل می کند در حالی که در کتابخانه ای که در آن کتابی خوانده نشود حتا می توان عروسی برگزار کرد. در تئاتر هم امر مقدسی وجود ندارد. اینکه مردم به سالن تئاتر بیایند به خودی خود واجد هیچ گونه ارزشی نیست و اینکه ما ادعا کنیم داریم افراد را به تئاتر می کشانیم راحت بگویم این افراد جای دیگر هم کشیده می شوند. اگر تئاتر را ازشان بگیری هم توفیری نمی کند. آن ها را می کشند به مگا مال هایشان، تئاترهایشان، شهربازی هایشان و از همه مهم تر آن ها را می کشانند به بانک هایشان. به هدفیِ که تداومِ سودهای میلیاردیست. بس افتخاری ندارد کشاندن مردم به سالن .البته این را نباید فراموش کنیم که تئاتر اندیشمند هم باید برای مخاطبش جذاب باشد.
سمیرامیس بابایی: بله برشت هم در جایی می گوید تئاتری که سرگرم کننده نباشد تئاتر نیست.
رفیق نصرتی : یک متافیزیک وحشتناک دیگر این است که چرا به این قضیه معترض هستیم یعنی خود حق اعتراض هم زیر سوال می برند. رسما دارند می گوید حق اعتراض هم نداریم.
سمیرامیس بابایی: گاهی حتا مدیوم ها با هم قاطی می شود. که هالیود هم فیلم معناگرا و هنری و از طرفی فیلم صرفا سرگرمی زا می سازد . با برادوی هم مقایسه می شویم! البته نه از لحاظ کیفی بیشتر از لحاظ قیمت بلیت هایش!
جمالی :ما به این نوع تئاترمعترضیم چرا که این تئاتر مناسباتش سرکوب بقیه ی بدنه تئاتر است. روی جهان خودش نمی ایستد. و چون جهانش جهان برابری نیست دوگانه ی خصوصی و دولتی را علم می کند. می گوید ما از بخش خصوصی تغذیه می شویم، بخش دولتی سرجایش است. در صورتی که این تئاترها دقیقا دارند از رانت دولتی استفاده می کنند.
سمیرامیس بابایی :حالا اگر رانت دولتی استفاده نکنند. یعنی به ما ثابت شود که این طور نیست آیا این صورت مساله را عوض می کند همان طور که گفتیم سرگرمی از معنا جدا نیست پس ما همچنان می توانیم به تزریق چنین تئاتری معترض باشیم؟
عباس جمالی : بله چون مساله این است که این ها دارند با اتیکت سرمایه پیش می روند و این اتیکت سرمایه را تبدیل به یک هژمونی می کنند .یعنی فرد فقط به مثابه ی سرمایه ای که دارد می تواند این آدم ها را دور هم جمع کند و هیچ توجیه دیگری هم ندارد و مردم را هم به واسطه سرمایه جذب می کند و حتا کارش را می برد به سمت بالای شهر...
سمیرامیس بابایی :یا هتل های پنج ستاره
عباس جمالی : این تئاترها به دو ترفند کار خودش را پیش می برد به آن کسی که در سطوح پایین تری از جامعه قرار دارد می گوید تو بیا تئاتر من را ببین من به تو یک جهش طبقاتی می دهم، به او می گوید تو می توانی با دیدن تئاتر من پز بدهی. کاربرد تئاتر دارد تقیل پیدا می کند به همچین چیزی. دوم اینکه طبقه مرفه تر هم تایید طبقاتی اش را می گیرد. یعنی می تواند به او بگوید که تو با من عکس سلفی گرفتی و همه جا می توانی بگویی من این تئاتر گرانقمیت را دیدیم!پس از این طبقه ام!این بحث را می توان به زیبایی شناسی هم تعمیم داد.
رفیق نصرتی : بیایید از این زاویه هم به ماجرا نگاه کنیم: معضلی که وضعیت اجتماعی ما دارد این است که شیوه ساز و کارش مشخص نیست. حتا در آمریکای انتهای سرمایه داری هم وقتی یک شخصی می آید و می گوید من سرمایه دارم و مثلا می خواهم گاوداری بزنم اول از او می پرسند سرمایه ات را از کجا آوردی؟
سمیرامیس بابایی : بله ولی وقتی می گویی شما که میلیاردها خرج یک نمایش کرده ای پولش از کجا آمده؟ حتا خود طیفِ روشنفکر هم می گوید : «چرا می پرسید! تهیه کننده خصوصی دارد ! صرفا کارش را نقد کنید.»بماند که که از لحاظ هنری هم قدر و قیمتی ندارد.
رفیق نصرتی : می گویند، ما خصوصی هستیم. خوب سوال خیلی روشن است، اول باید پاسخ بدهید پس این سرمایه ات را از کجا آوردی ؟ حرف بی ربطی نیست. در آمریکا هم بخواهی دو هزار یورو جابه جا کنی هیچ بانکی این کار را نمی کند چون اول باید توضیح بدهی از کجا اوردی؟ اما در جایی که مدعی سرمایه داری هم نیست وقتی سوال می کنی می گویند اعتراض نکن. نهادی نیست بپرسد این پول از کجا آمده؟در صورتی که سوال روشنی است. این تا این جایش، این را اول پاسخ بده و البته که پاسخی وجود ندارد .مسئله بعدی این است که یک چنین تئاتری اجرا می رود خوب مبارک آنهایی که دوستش دارند و کارش می کنند اما واکنش ما این است که این کار اصلا از جنس هنر تئاتر نیست. و دوم نقد هنری ما این است که تئاتر موزیکال می سازی خب داری بنجل ترینش را می سازی .دهه شصت نیست که ما تئاتر ندیده باشیم همین الان فلوت کاستولوچی به عنوان یک تئاتر موزیکال ببنید، بینوایان پارسیایی را هم بگذارید کنارش، مثل فیلم جنگی نجات سرجوخه رایان است با فیلم های جنگی فرج الله سلحشور! ولی مردم چون سرجوخه رایان را دیدند گول نمی خورند، اما گولِ حسین پارسایی را می خورند، در حالی اگر فلوت را ببنید متوجه می شود حتا در همان زاویه خودش هم بینوایان چقدر بنجل است.
عباس جمالی: و تازه از همان اولش هم می گوید کارش کپی است . این خودش بخشی از این تئاتر سرمایه سالار است. یعنی می خواهم بگویم که اتفاقا خیلی شفاف می گوید من زیبایی شناسیم هم همین است!
رفیق نصرتی :اعتراض اول این است که سرمایه از کجا آمده و دوم این است که حتا آن مخاطبی هم که فکر می کند کالای لوکسی را بدست آورده و بخاطرش پول زیادی پرداخته کرده است متوجه نیست که چه کلاه گشادی سرش رفته.
سمیرامیس بابایی :خب خیلی از مخاطب های این نوع تئاترها به قول آقای جمالی دنبال اتیکت می گردند. یعنی شما ممکن است به یک رستوران لاچکری هم بروید و به غذای بی کیفیتش هم واقف باشید ولی به خاطر اینکه برند شده است خوراکِ افتضاحش را تحمل کنید، تئاتر هم از این قاعده مستثنا نیست. کسانی هستند که بلیت 240هرار تومانی را به تمنایّ دیدن یک اثر هنری نمی خرد بیشتر بخاطر خودنمایی و سلفی و استوری اینستاگرامش تهیه می کنند. یک بیماری اجتماعی عجیب و غریب است که در این مبحث نمی گنجد. اما مساله ما بر سر تئاتریست که آن هم دارد به بیماری دچار می شود.
عباس جمالی:بله بحث این است این تئاتر دارد هژمونی می کند و ما تاثیراتش را در تئاتر مستقل هم می بینم . شاید وقتی چنین کاری را اجرا می کنم می توانم مدعی باشم حالا من در یک گوشه ای دارم یک کاری انجام می دهم آیا تمام اقتصاد هنر تقصیرش به گردن من است؟ نه تو در یک گوشه ای این کار را نمی کنی تو داری با مناسبات خودت تئاتر را هژمونی می کنی .کما اینکه ما تاثیراتش را در تئاتر مستقل هم می بینیم. یعنی تئاتر مستقل کم کم لاغرتر میشود و از یک جایی به بعد تئاتری که ادعای استقلال دارد علنا میخواد ادای آن تئاتر را در بیاورد، برای اینکه بفروشد.
سمیرامیس بابایی: ناچار به همچین عملی میشود. یعنی یک آدمی هم که مستقل کار می کند مجبور می شود تن بدهد به این سیستم برای اینکه زمان های حاشیه ای و سالن های مهجور اجرا نرود.
عباس جمالی : این باعث می شود تو به عنوان یک تئاتری که عملا می خواهی روی ابداع بیایستی باید محدود شوی و آن تئاتری که عملا می خواد کپی باشد باید گسترده شود و کاملا معلوم است که دارند این مساله را هژمونی می کنند.
رفیق نصرتی :مساله این است که به قول آلن بدیو از یونان تا امروز هم این طور بوده که دولت وظایفی دارد یعنی واقعیتش را بخواهید ما با دولتی روبرو هستیم که به کل از وظایف اساسی در زمینه تئاتر شانه خالی کرده است و خودش شده بنگاه دار و کار و کاسبی می کند.حالا سوال این است ماهایی که طرفدار تئاتر اندیشمند هستیم در چنین وضعیتی چه باید بکنیم؟ آن جاهایی که تاتر دولتی است از ایرانشهر بگیر تا تئاتر شهر و مولوی ای باید به وظایفشان عمل کنند. سالن های دولتی باید از تئاتری که مربوط به اندیشه است حمایت کند. که عملا چنین اتفاقی نمی افتد.
عباس جمالی : اما این هم مشکل است که چرا این تصویر را خودِ اهالی تئاتر نمی بینند و چرا حساسیت ندارند؟ این فقدان از کجا میاد؟ وقتی اعتراض وجود ندارد فضا بیش از بیش به این سمت افراطی سوق داده می شود. باید اعتراضی از سمت صنف بشود که این فضا را به جای کنترل بالا دستی ها خودمان تحت کنترل درآوریم. حساسیتی وجود ندارد، چرا که ابزاری برای شناخت این وضعیت وجود ندارد. اولین گام این است که تئاتر باید در حاشیه بودن خودش را بپذیرد. بنظرم خود اهالی تئاتر دارند سر این ماجرا معامله می کنند. اولین کار این است که بپذیریم ما رانده شدیم. ما همسفره این ماجرا شدیم مثلا کسی که سابقه دولتی دارد نه هنری، امروز اتفاقا به واسطه اتیکت سرمایه آدم های تئاتری را دور خودش جمع می کند و بازیگر هم می گوید من می رم کارم را انجام میدهم به من چه؟ این تعریف از کجا آمده؟ بحث شخص و یک کار بخصوص نیست ،یک هژمونی دارد ما را به این سمت می برد و آن آدم ها هم در این هژمونی گیر کردند . یک وضعیت دوگانه ای بوجود آورده که ما از یک سمت منتقدیم و از سمت دیگر تن به این بازی داده ایم.
سمیرامیس بابایی :خوب این مقاومت به چه صورتی امکان پذیر است؟
عباس جمالی : بپذیریم که ما رانده شده ایم. بپذیریم که تئاتر یک پدیده حذف شده است و یک طیف قدرتمند وجود دارد که اساسا تئاتر را نمی خواهد.. اولین گام این است که باید تئاتری که آنها می خواند را از کار بندازیم. اینکه بدن مصموم خودمان رو بپذیریم و یادمان نرود که این پذیرفتن می تواند منجر به آگاهی شود. ما برای شناخت وضعیت باید نظریه بدانیم.
رفیق نصرتی : بله عرصه سلطه و مقاومت است. یک راه حل این است بنشینی در خانه و هیچ کاری نکنی عملا تئاتر کار نکنی و راه دومش این است حضور داشته باشی ولی بتوانی بند بازی کنی و از این بابت هم حاشیه نشین شوی. این همان دشواری زندگی در چنین وضعیتی است.
عباس جمالی : این تئاتر نه تنها معیوب کنند است بلکه دارد تبلیغ هم میشود و برای همین بازیگری تقلیل پیدا می کند به مرده شوری. و مدام با گذاره های ساده لوحانه ای طرف هستیم که خود تئاتری ها هم می گویند که همه جای دنیا این شکلی شده است! این حرف از بیسوادی محض نشئت می گیرد! یک نوع تئاتر وجود دارد به نام تئاتر بلوار{ نمایش گلریزی} این نوع نمایش اتفاقا شریف است چون موضع روشن دارد سر یک کنشی به نام خندیدن ایستاده و به یک توافقی رسیده چه با دولت، چه با مردم و سانسور هم اتفاقا در این کارها خیلی لایت است، چون موضعش روشن است و می گوید من قرار نیست کار دیگری بکنم.
سمیرامیس بابایی: در جاهای مشخصی هم این نمایش ها به اجرا در می آید. کسی به اینکه چرا مثلا شهربازی یا سیرک وجود دارد اعتراض نمی کند، وقتی معترض می شوی که این شهربازی و سیرک را بیاوری در جایی که مال خودش نیست.
عباس جمالی: مشکل اینجاست نمایشی که ادعایِ خلاف تئاتر بلوار را می کند در یک بسترِ کادوپیچ شده روشنفکری همان کار را انجام میدهد، می رود در لباس ویکتور هوگو یا اصلا درکسوت تئاتر آلنترناتیو.
رفیق نصرتی: بله وقتی درست ماجرا را بفهمیم آن وقت می توانیم به جای درستی هم حمله کنیم.
عباس جمالی : بنظرم حتا نباید زیبایی شناسی را سیاست زادیی کرد وقتی زیبایی شناسی را تقلیل دهیم به بیگ پروداکشن و به تصاویر رنگارنگ این جاست که داریم به بیراهه می رویم.
رفیق نصرتی: در آخر باید بگویم که چیزی وجود دارد به نام جامعه تئاتری در ایران و اولین مساله این است که بپذیریم این جامعه تئاتری منفک از وضعیت کلی اجتماعی نیست که بخواییم بصورت مستقل بررسی اش کنیم از اِلِمان های زیادی از وضعیت اجتماعی بهره می برد که خیلی در ساز و کارش تاثیرگذار است و همان طور که آقای جمالی هم گفتند بررسی های زیبایی شناسی آن ساز و کار را هم نباید فراموش کرد. در وحله دوم در همین جامعه تئاتری انبوهی از شکاف ها و تناقض ها و تضادها ودیالکتیک ها وجود دارد که باید از مناظر گوناگون به آن نگاه کرد یکی از مهم ترین هایش هجوم چیزی به اسم سرمایه است که دارد شکل این جامعه تئاتری را عوض می کند من معتقدم که هجوم سرمایه این شکل را بصورت کامل به ابتذال نکشانده است و هنوز عرصه های مقاومت وجود دارد، ولی نسبت به حداقل ده سال پیش بشدت عرصه های مقاومت و سنگر ها کمتر شده است. ولی مهم این است در این فضایی که شاید دست همه ما آلوده باشد با آگاهی نظری بپذیریم که کجای کار ایستادیم و به نفع کدام نیروها وارد عمل می شویم و عمل مان منجر به چه خواهد شد و حتا اگر منجر به نتایج بد شد اینقدر خودآگاهی و شرف داشته باشیم که عواقب کنش اشتباه مان را
سمیرامیس بابایی: چطور باید از تئاتری که به آن عقیده داریم دفاع کرد؟
رفیق نصرتی :با صدایمان . ما هم صدا داریم. سعی می کنیم صدایمان را بلندتر کنیم.. این صدا همیشه هم بی نتیجه نبوده است.. شاید تاثیر کمی داشته باشد اما بعضی وقت ها هم فرد بین دیدن فلان تئاتری که برای سیاست زدایی و خندیدن است و دیدن آن یکی که تولید اندیشه می کند با یک نوشته ساده انتخاب کرده است آنچه را ببیند که دارای اندیشه است .
عباس جمالی: من هم عقیده دارم جدی گرفتن نظریه برای شناخت وضعیت مهم است و بذیرفتن اینکه، این فقدان حساسیت وجود دارد. فقدان دانش ما نسبت به دانش نظری وجود دارد . باید این خلا را پر کنیم. اول وضعیت را بشناسیم و یادمان نرود هر اعتراض ناآگاهانه می تواند در خدمت وضعیت قرار بگیرد .نباید وضعیت را تقلیل داد به سوژه ای مثل بینوایان و صرفا نام یک نفر. باید به همان میزانی که یک پدیده به ما هجوم می آورد به آن هجوم بیاوریم تا بقیه سیستم فاش شود. ما این هجوم را چه در اجرا و چه جدا ار اجرا باید مدام داشته باشیم. چون این فشاری است که می تواند تئاتر را زنده نگه دارد..
رفیق نصرتی :و نباید فراموش کرد که همان فاز پرسشگری که در فضای مجازی اتفاق افتاد که پول و سرمایه کاری از کجا آمده است، حتا اگر بی پاسخ هم مانده باشد.چند نکته مهم در بر داشته است. این سوال الان در فضا است و چه بخواهیم و چه نخواهیم پخش شده است و در فضا دارد می چرخد و مطرح شده است و آدم هایش زیر سوال رفته اند هر کاری هم که بکنند باز انگار این سوال دوباره از زیر خاک در می آید و با آن مواجه می شوند و از همه مهم تر اینکه این سوال در سیستم هم طنینش را دارد. افراد دیگری هم بخواهند چنین کاری بکنند می دانند که ممکن است با چنین سوالی مواجه شوند. پس از این زاویه هم به این ماجرا نگاه کنیم که حتا یک سوال ساده ی یک آدم تئاتری در فضای مجازی می تواند هم سویه منفی داشته باشد که یعنی ممکن است وضعیت تقلیل پیدا کند و هم سویه مثبت یعنی صدایی را طنین داده است که تا قبل ازپرسیدنش در فضا نبود و الان هست. واقعیت این است که مثل هر کنش دیگرِ انسانی، خوب و بد وجود دارد. همه ما در معرض اشتباه هستیم اما روی این مساله تاکید می کنیم که این عرصه را با سلاح نظریه بهتر می شود طی کرد تا با ناآگاهی غریزی.
عباس جمالی: ما در مقابل این هجوم باید موضع مان روشن باشد و گام بعدی این است که در فضای واقعی هم این مقاومت را انجام بدهیم و فقط خود به فضای مجازی محدود نکنیم.

برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید