احتمال افشای داستان
.
.
.
هشت قسمت گذشته هنوز معلوم نیست دختره برای چی عروسی رو به هم زده! قبول که شاید گره اصلی داستان همینه. ولی آخه نباید چهارتا گره درست حسابی دیگه هم باشه؟ نباید تو هر قسمت یک چیزی عاید بیننده بشه و یک حرکت رو به جلویی صورت بگیره؟ تو هر قسمت فقط دیالوگ های نازل و دست چندم رد و بدل می شه. پنجاه دقیقه باید ببینی خلاصش اینه که باز یکی اومد واسطه بشه و باز مسئله حل نشد. همین. داستان جلو نمی ره. درجا می زنه. به شکل آزاردهنده ای راکده.
این طوری واقعا هر کسی می تونه نویسنده و کارگردان بشه! نوشتن این داستان ها و دیالوگ های سطح پایین خیلی هم استعداد نمی خواد!