نمایش، کلاژی است از روایتهای شخصیت های اغلب شناخته شده ای نظیر دن کیشوت, پینوکیو؛ ملانصرالدین، سیندرلا و ...
هیچ منطق داستانی در متن مطابق با تعاریف متداول و کلاسیک نمایشنامه نویسی یا به نوعی ارسطویی دیده نمی شود. ما با اجرایی روبرو هستیم که گویی بی هیچ ابایی خواب های آشفته و درهم و طنزآلود صاحب اثر را برای ما تداعی می کند. شاید شبیه اجرایی از نمایشهای جنبش دادئیستی باشد، و یا یکی از تابلوهای سالوادور دالی و یا جهان سینمایی لوییز بونوئل.....به هرحال؛ آرمان طیران نام شناخته شده ای در تئاتر حال حاضر ما هست با سوابق تحصیلی با کیفیت و همچنین بیش از یک دهه هست که نمایشنامه های او این سو و آن سو به روی صحنه می رود. شخصا, بسیار علاقه مند هستم تا در گفت و گویی با طیران جهان ذهنی اش را در باره دلایل نوشتن همچین متنی و همچنین فرم اجراییش بیشتر بدانم.
بهروز سروعلیشاهی