نویسنده بهنام دارابی
نوشته شده در سایت و صفحه ی اَنتِگره
دو دختر محصل، پدر و مادر یکی از آنها در یک جلسهی بازجویی شرکت دارند تا در مورد
... دیدن ادامه ››
وقایع روز قتل توضیحاتی را ارائه بدهند.
چیدمان صحنه بهگونهای است که نیمرخ دکور و بازیگران قابل رؤیت است. دو مسیر به موازات یکدیگر و مابین چهار در ایجاد شده، که چپ و راست مسیرها را کیسههای پلاستیکی نازک (سلفون) پوشانده است. اولین نکتهی مؤثر در روند اجرا همین تزئین پلاستیکی صحنه است که به محض پراکنده شدن نور همچون دیواری شیشهای بین وقایع صحنه و مخاطب عمل میکند و جهان مختص خودش را خلق میکند. همین پلاستیکها بهعلت برخورد جریان هوای سالن و حرکت بازیگران در بین آنها دچار اعوجاجی میشوند که سهم خیالی بودن جهان نمایش را دوچندان میکنند. تِم رنگی صحنه به واسطهی رنگ مسیرها، لباس بازیگران و نور، معطوف به خاکستری است. ضمن اینکه از حضور هر عنصر زنده و پویا خودداری شده است. برای مثال توپ پلاستیکی دخترها در مشمعی پیچیده شده، یا اینکه کمتر صحنهای وجود دارد تا شاهد خندهی بازیگران باشیم. این نشانگان هرچند محدود، اما مشخصاً معطوف به هدفاند: جهان خیالی نمایش بسیار آزار دیده و افسرده است. این جهان مختص یکی از دو دختر است که عادت دارد چیزهای ناخوشایند زندگیاش را با خیالات خوشایند اما بعضاً بیمارگونهی خود جایگزین کند. برای نگه داشتن مخاطب در مرز خیال و واقعیت متن نمایشی تودرتویی به نمایش درآمده است که ترفند آن برای دامن زدن به گم شدن در لابیرنتی که گفته شد، تکرار، حرکت در زمان به جلو و عقب، و دیدن واکنشهای مختلف در موقعیتهای ثابت است. این رویه تمام زمان نمایش را در بر میگیرد و هر بار وجه دیگری از نمایش کشف میشود. برای به تصویر کشیدن چنین متنی تمام شخصیتهای نمایش بین چهار بازیگر تقسیم شده، که در طی یک یا دو ورود و خروج نقش خود را عوض میکنند و نقش پیشین را به دیگری میسپارند. به نوعی میتوان گفت تسری لابیرنت متن است که بازی «کیام؟ کیام؟» را به راه میاندازد و بر شدّت لُغُزِ آن میافزاید.
چیزی که از ابتدا تا انتها به قوّت خود باقی میماند ساختار نمایشنامه است که منطبق با ساختار نمایشی تریلرها پیش میرود. این نقطهی قوّت در حدی هست که بتوان خرده اشکالاتی نظیر جایگیری نامناسب لاینهای نوری یا بازیهای با افت و خیز را تحت لوای آن به دیدهی اغماض نگریست.