در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | آرمین اشبگ درباره نمایش درس‌های عمو شلبی برای زندگی: تئاتر به مثابه ی تجربه ی زندگی های نکرده نمایش درسهای عموشلبی برای
S3 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 20:49:24
تئاتر به مثابه ی تجربه ی زندگی های نکرده

نمایش درسهای عموشلبی برای زندگی همانطور که از نامش و نام نویسنده اش و همینطور که از طراحی گرافیکش نیز پیداست، نمایشی فانتزی است. در عمل هم همینطورست. البته با احتیاط می شود گفت نمایش فانتزی. اما رگ و ریشه های خیال در جای جای اپیزودهای مختلف نمایش خودشان را نشان می دهند که اکثرشان هم موقعیت کمیک و دلنشینی را به وجود آورده اند.
سپهر صانعی به عنوان کارگردان به همراه تیم باهوش و بازیگوشش توانسته اند روح اثر و جنس کمدی ویژه ی سیلوراستاین را به خوبی درک کنند و به روی صحنه بیاورند. وقتی نمایش را می دیدم مدام در ذهنم به صورت موازی کمدی های کلامی زیرشکمی ای می آمد که می توانست در کار باشد تا اثر را نابود کند، اما خوشبختانه نبود. بدون کمدی مرسوم جنسی، خنداندن مخاطب اصلا کار ساده ای نیست اما این گروه به خوبی از پسش برآمده اند.
وجود تک تک اپیزودها علاوه بر کامل بودن داستان و حرف نویسنده در هر کدامشان، به بهتر فهمیده شدن اپیزودهای بعدی و قبلی شان نیز کمک می کرد و المان هایی از هر اپیزود، ردپای خود را در اپیزودهای بعدی پیدا می کردند تا ما نهایتا با تقریب خوبی، شاهد یک نمایش یکپارچه ... دیدن ادامه ›› باشیم.
بازی بازیگران، طراحی شده و حساب شده بود. مشخص بود که پشت این نمایش تمرین زیادی رخ داده و اکثر بازیگران بالاخص عرفان امین و بازیگران اپیزود سوم نمایش، کاملا روی صحنه بدون هیچ اسپاسمی، رها هستند و به اصطلاح روی صحنه زندگی می کنند.
اضافه کردن راوی، ریسک بزرگی بوده که صانعی، سربلند از پسِ آن برآمده است. هم در جهت ایجاد موقعیت های کمدی، هم در جهت ارتباط میان اپیزودها و هم در جهت بهتر فهمیده شدن هر اپیزود. بازیگر نقش راوی (خود عمو شلبی)، حجت سلیمی، با انتخاب لحن کمیکی که به کار گرفته بود موفق شده بود که از خطر روایت صرفا خشک و کسل کننده در امان بماند. ایده ی ورکشاپ بودن کل اجرا، روشن و خاموش شدن نور تماشاگران، ایجاد تعامل میان صحنه و مخاطبین که مقدارش نیز به اندازه بود؛ همگی به پرداخت بهتر اثر، کمک فراوانی کرده بود.
طراحی بی چیز صحنه و استفاده ی مکرر از یک شئ در کاربردهای مختلف در جهت برانگیختن تخیل و تعامل مدام ذهنی مخاطب، بسیار درست و به جا بود. و همینطور شیطنت های استفاده از تُنگ آب به جای رودخانه یا دریا و چند نمونه ی فانتزی دیگرِ ازین دست نیز، به نمک نمایش افزوده بود و در عین حال بازتاب کننده ی روح شیطنت آمیز نوشته ی خود سیلوراستاین بود.

یک انتقاد: طراحی کارگردان در تمام عناصر نمایش، به یکپارچگی اثر منتج شده بود به جز یک دست نبودن بازی برخی بازیگران. اپیزودهای نمایش تقریبا به ترتیب قوت می گیرند و این برای افت انرژی مخاطب در ابتدا کمی خطرناک است. توی حرف هم رفتن در بازیگران در اپیزود اول در جاهای بسیاری عامدانه و نمایشی نبود، بلکه گویی از دست خود بازیگران نیز در می رفت و تمپو و در نهایت ریتم اپیزود را دچار مشکل های جدی ای می ساخت. برخلاف آن، در اپیزود سوم به عنوان بهترین نمونه ی توی حرف یکدیگر رفتن بازیگران، ابدا این ضعف دیده نمی شد.

دو پیشنهاد: با هربار ورود عمو شلبی (راوی) به درست ترین و تئاتریکال ترین حالت ممکن، بیرون بردن آکسسوار صحنه ی قبل توسط خود بازیگران، رخ می داد. اما به نظر شخصی من جا داشت در ادامه نیز بازیگران صحنه ی بعد در حین سخنرانی عموشلبی برای تماشاگران، آکسسوار اپیزود بعدی را می چیدند تا کمترین زمانی جهت انتظار تماشاگران برای دیدن نمایش رخ نمی داد. این ایده در جهت تکمیل ایده ی خود کارگردان اثر به ذهن من رسید.

دیگر اینکه استفاده ی دقیق تر از نور (به عنوان مثال استفاده از نور آبی برای اپیزود دریا) می توانست در جهت بهتر تمییز دادن هر اپیزود از اپیزود دیگر و فضاسازیِ بهتر، همانطور که به خوبی با افکتها در جلوه ی صوتیِ نمایش انجام شده بود؛ بر جلوه ی بصری نمایش نیز بیفزاید.

حرف آخر: انتخاب درست متن، مهمترین قدم کارگردان است. این نمایش اسم جالبی دارد. توجیه کننده ی تمام فلسفه ی تئاترست. تئاتر به مثابه ی تجربه ی زیسته ای که هرگز نداشته ایم.
امیرمسعود فدائی و سپهر امیدوار این را خواندند
mahaya، سپهر و حجت سلیمی این را دوست دارند
ممنون آرمین عزیزم. مرسی از دقت و نکته‌سنجی‌ات.
۱۱ آذر ۱۳۹۸
آرمین اشبگ (armineshbag)
فدات.
۱۲ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید