سال گذشته فیلم «غریبههای تمام عیار» ساخته پائولو جنووسی، محصول 2016 ایتالیا را تماشا و به شکل عجیبی آن را در یک فضای ایرانی تصور کردم. با توجه به موضوع اصلی آن (که هنوز در جامعه ما خط قرمز پررنگی است) نتوانستم حتی در تصورات و خیالاتم هم درباره این کانسپت و پرده نقرهای سینمای ایران خیال پردازی کنم اما از همان موقع با خودم میگفتم چقدر این سوژه و این قصه، میتواند در مدیوم تئاتر ایران، مخاطبپسند و البته پر از حرف و کشف و لذت باشد. گویا داود بنی اردلان هم چنین فکری داشته که این روزا شاهد نمایش «نیمه تاریک ماه» در سالن حافظ هستیم.
ماجرا ساده است. چند زوج دور هم جمع میشوند و قرار میگذارند سر خودشان را با یک بازی هیجانانگیز که البته در تمام تاریخ طولانی دوستی آنها بیسابقه است، گرم کنند. آنها گوشیهای موبایلشان را در حالیکه سایلنت نیست روی میز میگذارند و بنا بر این میشود که هر پیام دریافتی با صدای بلند برای همه خوانده شود و به هر تماس نیز با صدای روی اسپیکر پاسخ بدهند!
بدیهی است که چنین سرگرمی خاصی که بیشباهت با بطریبازی هم نیست سرشار از حرف و حدیث و مچ گرفتن و رو شدن دست و ... میشود اما بیشک نه آن فیلمساز ایتالیایی و نه این کارگردان ایرانی نمیخواستهاند با قرار دادن شخصیتها و مخاطب در یک آمپاس، کمی هیجان و خنده تولید کنند و دیگر هیچ! «نیمه تاریک ماه» حرف مهمی دارد که قطعا در این نوشته آن را اسپویل نمیکنم اما مهم است که این چند خط را ضمیمه مطلب کنم؛ بیل زدن، برای باغچه است و پیدا کردن کرمها، یک اتفاق بدیهی. اگر دوست نداری با صحنه بدی مواجه شوی، یا بیل نزن، یا وجود کرمها را بپذیر یا آنها را دور بیانداز و سعی کن از زیبایی گلها لذت ببری، البته اگر بتوانی ذهنت را از این فکر جانکاه نجات بدهی که : «اگه دوباره پیداشون
... دیدن ادامه ››
شد چی؟».
شما را به تماشای «نیمه تاریک ماه»، یک نمایش کاملا رئالیستی با بازیهای جذاب، توصیه میکنم، حتی اگر مثل من قبلا فیلم را دیدهاید و از قصه باخبرید.