بخند حتی اگه زندگی درد داره
دیشب شاهد یکی از بهترین نمایش هایی بودم که طی یک سال گذشته به تماشا نشستم.
یکی از مهم ترین عواملی که تئاتر رو از دیگر هنرها جدا میکنه، جلوه های بصری هست. یعنی ما به دیدن نمایش ها میریم که نمایشنامه ها را با دید بصری مناسب ببینیم و لذت ببریم. وگرنه کتاب ها و نمایشنامه ها به اندازه ی کافی خوب هستند و توانایی نمایشنامه خوانی رو هر جمعی میتونه داشته باشه.
یکی از بزرگترین مشکلات این روزهای تئاتر ایران همین نمایش هایی هستند که از یک تئاتر فقط اسمش رو یدک میکشند. یعنی ما هزینه ی یک نمایش کامل رو پرداخت میکنیم اما فقط شاهد رد و بدل شدن دیالوگ بین بازیگرها هستیم. بیش از نیمی نمایش های این روزها ، باید نمایشنامه خوانی نامیده شوند و هزینه ی نمایشنامه خوانی رو از مخاطب بگیرند.
تو این وضعیت تئاتر ایران وقتی نمایشی مثل پنجاه چنجاه رو صحنه میاد لایق بیشترین و بزرگترین تشویق ها و قدردانی هاست. نمایشی با تعداد بالای بازیگر، کارگردانی کاربلد، متنی لایق توجه، نورپردازی فوق العاده، گریم هایی در بالاترین سطح ممکن، طراحی لباس عالی، موسیقی خوب و خیلی المان های دیگه فقط
... دیدن ادامه ››
با مبلغ 30 هزار تومان بلیط.
این یعنی عوامل اجرا بیش از دغدغه ی مالی(که حق دارن داشته باشن) دغدغه ی فرهنگ تئاتر رو دارند.
برای اینکه متوجه بشیم که ماه ها زحمت و تمرین پشت این نمایش هست نیاز به دقت زیادی نیست. آمادگی فیزیکی بالای بازیگران، هماهنگی فوق العاده ی بین بازیگران و خیلی موارد دیگه در همان ابتدای نمایش، تلاش فراوان و طولانی مدت گروه رو برای ما روشن میکنه.
پنجاه پنجاه خنده ای هست در میان دردها(نمایشها)ی این روزها.
در مورد داستان خیلی حرف دارم که احتمالا بعدا در مطلبی جداگانه به اون خواهم پرداخت. فعلا میخواستم قدردانی کنم از همه ی عوامل این نمایش مخصوصا جناب اسماعیل کاشی عزیز که همچین لذتی(خنده ای) برای ما به ارمغان آوردند.
خوشحالم که این نمایش رو در شبی دیدم که سالن هیچ حاشیه ای(عکاس مزاحم، چک کردن موبایل، خوردن خوراکی، خنده ، صدای خروپف و ...) نداشت . همچنین تهویه ی سالن خیلی مناسب بود که از این بابت نیز سپاسگزارم.