در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود آبایی درباره نمایش لانچر ۵: تعریف‌ و تمجیدهای زیاد دوستان باعث شد که من دو شب پیش این نمایش رو ببی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:55:23
تعریف‌ و تمجیدهای زیاد دوستان باعث شد که من دو شب پیش این نمایش رو ببینم.
کنجکاو بودم ببینم این چه نمایشیه که اینقدر ازش تعریف می‌کنن. سر خرید ... دیدن ادامه ›› بلیتش دعواست و همه به هم دیدنش رو پیشنهاد میدن... اونم نمایشی که جذابیت‌های ظاهری متعارف رو نداره، نوید محمدزاده نداره، بازیگر زن جذاب نداره، اصلا هیچ‌کس رو نداره... حتی موضوع کلی آنچنان جذابی هم نداره. موضوع سربازی و پادگان؟ موضوعی که ربطی به خانوم‌ها پیدا نمی‌کنه چون اصلا برخوردی باهاش پیدا نمی‌کنن و شاید خیلی از آقایون مثل من هم تجربه سربازی رو نداشته باشند و درک درستی از موضوع ندارن.

در هر صورت من این نمایش رو دیدم و خیلی هم ازش راضیم.
همه چیزها در مورد این نمایش گفته شده و خیلی هم خوب گفته شده.
من هم از دوست داشتنم میگم.

- موضوع غیرجذاب سربازی:
چقدر خوب روی این قصه کار شده بود. با همون تیکه‌های بامزه با لهجه‌ها و لحن‌های مختلف، با کاراکترهای خاصی که هر کدوم ویژگی‌های باحالی داشتن، با ریتم تند و منسجمی که داشت و با هزارتا ظریف‌کاری دیگه که همه باعث شد که با قصه‌ای جذاب روبرو بشیم. از اینها بگذریم یه جایی وسط‌های قصه شخصیت شایگان در مورد روابط مرد با زن حرف می‌زنه و باقی ماجرا... اونجا واسه من نقطه عطف قصه هست، اصلا همه چیز این نمایش همونه. همین یه نکته. اون‌وقت ما می‌تونیم پادگان و برجک و لانچر رو فراموش کنیم و بیایم توی دنیای واقعی.
همه مشکلات از همین روابط جنسی شروع میشه. از عقده‌های جنسی. از واپس‌زدگی‌های جنسی...
چیزی که زیاد توی مملکت در موردش حرف زده نمیشه، کاری ساخته نمیشه... ولی تا دلتون بخواد عواقب و آثارش رو توی جامعه می‌بینیم. تجاوز (به زن، به مرد، به بچه ... چه فرقی می‌کنه! حتی شاید به حیوان) – قتل – خیانت و ...
بحث رخ دادن چنین اتفاقی توی سربازی نیست فقط. مگه فقط توی سربازی این اتفاقها میفته؟ بیرون از سربازی نیست؟ تا دلتون بخواد هست...
توی نمایش، شایگان به صادقی میگه دفعه بعد رفتی مرخصی باید با یه دختر بری بیرون و یه عکس دونفره بیاری...
خیلی توصیه‌ی عجیبیه. تماشاگرها که فقط می‌خندیدن. ولی چقدر این حرف درست بود. چقدر دلسوزانه بود. اون می‌فهمید داره چی میگه. می‌دونست با این کار چه خطرات احتمالی بعدی رو دفع می‌کنه. به قول خودش زن‌ها مردها رو رام یا آروم می‌کنن... البته این موضوع کاملا دو طرفه است. اگر پادگانی واسه زن‌ها وجود داشت. اگر زن‌ها هم با مردها رابطه‌ای نداشتند. اون‌وقت چه اتفاقهایی که نمیفتاد!
خلاصه اینکه موضوع جذابی در دل موضوع غیرجذابی جا داده شده بود که من ازش لذت بردم.

- بازی بازیگرها:
بازی‌ها عالی بود. دقیق، مسلط، شیرین و دوست‌داشتنی. برای من خیلی مهم و لذتبخشه که بازیگرها به هیچ‌وجه تپق نزنن توی اجراشون. اینکه امیر نوروزی که دائم در صحنه بود اینقدر مسلط و خستگی‌ناپذیر بازی می‌کرد واقعا تحسین‌برانگیزه.
میلاد چنگی واقعا دوست‌داشتنی بود. یه موجود ساده و شیرین. اجراش و خودش رو خیلی دوست می‌دارم!
مجید یوسفی در نقش کمالی واقعا عجیب بود. خیلی لش بود. اصلا لشیت رو کامل می‌شد حس کرد. عجیب خوب بود بازیش.
اسم بازیگرها رو می‌نویسم که یادم بمونه اسم واقعی‌شون چی بود. من متاسفانه اسمشون رو تا حالا نشنیده بودم (البته من زیاد تئاتر نمی‌بینم. تقصیر منه) به جز فکر کنم همین مجید یوسفی. که اگر اشتباه نکنم چهار پنج سال پیش توی نمایش جشن بیخودی ابوالفضل کاهانی دیده بودمش. اونجا هم کتک می‌خورد بیچاره! ولی واقعا همه بازیگرها عالی بودن.

- کارگردانی:
همینقدر که ریتم کار اینقدر سریع بود و کلیت کار منسجم، یعنی اینکه از نظر من کارشون حرف نداشت. بازی گرفتن از بازیگرها و سایر مواردی که من چیزی ازشون سرم نمیشه هم مزید بر علت...

پ.ن.
1- تئاتر مستقل تهران به معنای مطلق کلمه افتضاح‌ترین سالن تئاتر تهرانه. یعنی سالن تئاتر نیست که؛ خونه خرابه است.
سالن انتظار در حد واگنهای مترو (از لحاظ ازدحام جمعیت البته. و الا خنکی مترو خیلی بیشتر از این خونه خرابه است.)
تهویه سالن اجرا افتضاح. فکر می‌کنم سیستم تهویه همون خونه خرابه قدیمی رو دارن برای این سالن تئاتر استفاده می‌کنن هنوز. من کل اجرا خیس عرق بودم. توی نمایش هم حدود چهار پنج بار سیگار کشیده میشه. که البته لازمه‌ی اون شخصیت بود و گله‌ای به این نیست. ولی اینکه بوی سیگار توی کل سالن بمونه و بیرون نره یعنی سالن سیستم تهویه نداره.
امیدوارم تئاترهای خوب توی سالن‌های خوب اجرا برن و این سالن‌ها رو بذارن برای تئاترهای تخم‌مرغی!

2- من مدتها توی تیوال ننوشته بودم. انگار الان عقد‌ه‌ای‌بازی درآوردم. خیلی طولانی شد...
لانچر رو که هنوز ندیدم.... ولی در مقایسه با مایبُر ، مجید یوسفی توی جشن بی خودی داشت تاچ میشد فقط! تو مایبر سیاه و کبود میکردن همو!
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
ویدا؛
خیلی ممنون از نظر و تاییدتون...
۱۵ شهریور ۱۳۹۸
محمد حسن موسوی کیانی؛
منظور من این نبود که عوامل این نمایش کارشون خوب نیست یا اینکه آدم‌های ضعیفی هستند. بحث من این بود که پارامترهای رایج جذابیت برای عموم مردم رو نداشت. فکر میکنید چند نفر از عشاق نوید محمدزاده و یا سایر سلبریتی‌ها، امیر نوروزی رو میشناسن؟
۱۵ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید