بسیار عالی و جذاب بود امشب،به تماشا نشستم ارتباط،با مخاطب در همان چهاردقیقه و اینکه نور لحظاتی شاید چهاررردقیقه روی صورت ما مخاطبان افتاد و بعد تا پایان ارتباطمون قطع شد با وسط صحنه! بسیار،زیبا و هنرمندانه بود میزانسنها و طراحی . ،خود زندگی و بستر جامعه فعلی و رفتارهای ما در،واقعیت بود :میشنویمو میبینیمو ساکتیم ...بیتفاوتیمو به ناگه دیر،میشود برای،برقراری ارتباط یا بازگشتو جبران.و اما آن پل! بسیار نمادین و مفهومی به کار،برده شده بود ارتباط و عدم ارتباط !و اتفاقاتی که میشه با پل زدن ،و اتصال!بیفته اما به تخریب روح آدمی..فاصله ...تخریب کشورها و احساساتو جنگ و ...همه چیز،منجر میشود....و اینکه انقدر ذهنم درگیر،شد که حس،کردم من هم داخل اقیانوسی گیر،افتاده بودم !و بازی بینظیر اقای رسولی و آوای دل انگیز اقای پسیانی ،طراحی صحنه و دیالوگهای بسیار پرمعنا و ...همگی،برای من تازگی،داشت. کاری متفاوت و بااحساس دیدم که بسیار از،لحاظ انتقال حس هنرمندان به من مخاطب عالی کار،شده بود نور و صداها و فرم و بیانو بدن بینظیر،بود و مدرن.همان چهاردقیقه بسیار غافلگیرکننده تر بود برایم خوشحالم که هم چهاردقیقه و هم همان چهاردقیقه را دیدم ....و انگار خود من هم وسط نمکهای اقیانوس ته نشین شده بووودم و وسط ناامیدیها و پشیمانیها گیر افتاده بودم و دستو پا میزدم و با خودم زیرلب دیالوگهارو زمزمه میکردم .....سعی میکنم بیشتر حواسم به چهاردقیقه های،زندگی ام باشد....ممنون از شما هنرمندان