- دروغ بیشتر از هر چیز براى من خشکسالى و دروغ یعقوبى را تداعى میکرد، نمایشى با شوخى هاى جنسى فراوان که به رغم آنکه چندان حرف تازه اى نداشت، سرگرم کننده بود.
- دروغ را باید در گروه نمایش هاى هم نوع خودش سنجید، آن وقت مى توان به آن نمره قبولى داد!
- در مورد صحنه نمایش، یک شرکت مبلسازی، مبل و تخت خواب خود را در صحنه میگذارند، و بروشور تبلیغاتى هم به همراه بروشور نمایش به مخاطب مى دهند، اسمش را مى گذارند طراحى صحنه! چرا؟
- اما در مورد بازى ها، من اتفاق خاصى رو صحنه ندیدم، البته شاید متن اثر هم بیش از این ایجاب نمى کرد، اما در این میان افشین هاشمى شاید کمى درخشان تر از بقیه بود.
- متن نمایش نوشته ى فلوریان زلر به شدت غیر ایرانى بود (نظر شخصى)! شاید برشى از سریال هاى ترکى بود، یا پرافسوس لأیه هنوز پنهان اجتماع کنونى ما که من همچنان ترجیح مى دهم باورش نکنم!
- حرف آخر؛ دروغ، همیشه دروغ است، خودمان را گول نزنیم!