راستش چند سال قبل برنامه ای دیده بودم راجع به هنرمندی که سراسر عمر، در خلوت، روزانه با چیدن سنگهای کناره رودخانه طرح های زیبایی در بستر رو به زوال آن خلق کرده و بدون هیچگونه تلاشی برای ثبت آثار، به حال خودشان رها میکرده... ... سالها قبلتر دفتر انشایی که مجموعه نوشته های دوران نوجوونی م رو در اون ثبت کرده بودم به یکی از آشنا هام قرض دادم و ایشون همه اونچه با عشق در طول این سالها نوشته بودم گم کردن.... در همون سالها مقاله ای به گمونم در چلچراغ خونده بودم راجع به اینکه آیا میتوان گفت که با پیدایش صفحات مجازی بسیاری از افراد بعد از مرگ، همچنان در صفحات شخصی شان کمابیش!! و به ویژه از نظر دوستان صرفا مجازی شون قطعا!! همچنان زنده هستن؟! و اینکه اساسا کدامشان زنده تر یا واقعی ترند! اثر یا صاحب اثر؟! ... نمیدونم آیا برای شما هم پیش اومده که قبل از خواب موضوع، شعر یا اثر ادبی زیبایی به ذهنتون خطور کرده باشه اما در روشن کردن مجدد چراغ و ثبت آن دچار تردید شده باشید و صد البته صبح چیزی از شب! به یاد نداشته باشید؟!!
امشب بعد از دیدن نمایش سیزیف، دائما از خودم میپرسم که اگر هنرمند مذکور آثارش رو در یک موزه قرار میداد، یا اگر دفتر انشا یم را گم نمیکردم، یا اگر صفحات مجازی هم با مرگ صاحبان آنها پاک میشد، آیا چیزی عوض میشد، اصلا اگر اجرای زیبای امروز خلق نمیشد یا میشد ولی کسی نمیدید یا... آیا آب از آب تکون میخورد
نمیدونم اگر متنی که نوشته ام رو همین حالا دیلیت کنم یا دکمه نگارش رو بزنم و برای شما تیوالی ها ارسال کنم چیزی تو این دنیا عوض خواهد شد...
امشب قطعا اثر زیبایی رو تماشا کردم اما برای اولین بار نمیدونم که باید دیدن این اجرا رو به دوستانم هم پیشنهاد کنم یا خیر، ولی شما یکی از دو گزینه بلی یا خیر!! را انتخاب کنید شاید چیزی در این دنیا عوض شد!