چقدر بازی ها بد بودن، غیر از نقش های مادر و دختر که میشد تحمل کرد، باقی بازی ها دافعه برانگیز بود برای من.
پدری که ظاهرا مدت هاست تو منجلاب
... دیدن ادامه ››
قرض و الکل افتاده و با موهای ژولیده و تلو تلو خوردن های اضافی حوصله مخاطب رو سر میبره، یهو صبح از خواب پا میشه مثل یک مرد خانواده دوست، خوش تیپ و خوش قامت کارهای منزل رو انجام میده و صبحانه میپزه ؟
پسری که به یکباره تمام رخ تبدیل به پدرش میشه، چطور برخلاف انفعال پدر، دنبال پول میره و خطر میکنه ؟
بالاخره کدوم گذاره اتفاق می افته ؟ جا پای پدر میگذاره یا انقلابی در ایشون رخ میده که از تمسخر عصیان خواهر دست میکشه و دست به عمل میزنه ؟
غیر از تحول جسمی دختر که ما از ابتدا متوجهش هستیم، تحول رفتاری پدر و دگرگونی ظاهری پسر حاصل اتفاقاتی هست که بین پرده دوم و سوم خارج از صحنه و تو فکر صاحب اثر شکل میگیره و مخاطب تو این قسمت نیاز نیست اقناع بشه.
با احترام به گروه محترم اجرایی و تشکر از حسن توجه و لطفی که به مخاطبینشون داشتن، کار رو دوست نداشتم و غیر از اتمسفر کلی که حاصل طراحی صحنه و لباس و موزیک ها بود، چیز قابل توجهی نداشت.
دو و نیم از ده
98/04/04