اگر امکانش هست لطفا بفرمایید خط داستانی چی بود ،؟ منظورتون از خط داستانی چیه ؟! لطفا کمی راجب داستانش و خط داستانش توضیح بدید. همه بازیها افتضاح بود؟ بازیه عالی چجور بازی ای هست از نگاه شما که این بازی ها افتضاح بودند؟! چون من هم این نمایش رو دیدم و خیلی خلاصه بگم کاملا نظرم با شما مخالف است با اینکه در نظر شما صرفا بیان احساسی ژورنالبستی بد یافتم تانظر و نقد!!
و گفتید افتضاح بود افتضاح رو اگر میشه شرح بدید که افتضاح نسبت به چی نسبت به چه معیار عالی ای از نظر شما اینها افتضاح بودند؟
خیلی ممنون
زود قضاوت نکنید آقا باربد. خواستم سربسته باشه...
میزانسن های غلط بسیار زیاد داشت کار... پشت به تماشاگر آیا؟ اون گوشه برای گذاشتن موزیک آیا؟ سه راهی برق نیست آیا؟ بادکنک وقتی از در در نمیشود چرا بزور ترکیدندی آیا؟ بازی باکسهای چوپ بین بازیگرها، کنج سالن هم جزء تماشگران هستند آیا؟ بازیگر مرد انقدر رژه داشت آیا؟ چه اصراری خانمها با این صدای ضعیف از اون پشت دیوار دیالوگ بگن؟ آیا یک بار کار رو از صندلی های میانی یا زاویه نگاه کردن کارگردان محترم جان؟صدای بازیگر برای یه همچین سالنی این باید باشد. آیا؟ فاصله خود را با نفر انتهایی سالنی میدانید؟ پیانو هم دیدیم خیلی زیبا بود....
خورده داستانهای رها شده در داستان چرا؟ فرشاد ؟ رابطه با زن انجمنی ؟...آخ آخ خیلی خیلی. آخر که چرا و چگونه؟ این دوسئوال اگر لحاظ بشه شاید بهتر خواهد شد. چی رو چگونه گفتن.
اگر چه که دکور خوبی داشت...
اینها که خواهم گفت برداشت من هست و یاد گرفتم که نسبت به نظراتم متعهد باشم پس وقت میگذارم و مینویسم.
میزانسن یه تعریف مشخص نداره که اگه اون تعریف نشه غلط یا درست بشه. مدتهاست که اینکه نباید پشت به تماشاگر کرد منسوخ شده. اون گوشه برای موزیک ؟ جای دیگه هم گفتین که پیانوی قشنگی بود!! اینکه موزیک جاش اونجاست و پیانو و غیره در صحنه ست ، برا کاری که خودش داره میگه با شعوره و منطق داره و حساب شده ست ، خیلی مسخره نیس که پیانو رو واسه فقط قشنگی بذاره؟ گروهی که اون صحنه اون بازی اون متن و اون کیفیت موزیک رو داره، برا قشنگی پیانو بذاره فقط؟! چرا جای کمی تفکر اول سریع نظر میدیم. برداشت من اینه که وجود نوازنده و پیانو در کنار صحنه این هست که بسیار ساده و صمیمی بگه که این یک نمایش است یک بازی ست یک اجراست. که البته گاهی ما مجذوب نمایش میشیم و فراموش میکنیم که این یک بازی ست. باکسهای چوب هم همینطور. یک بازی هستند، یک سرگرمی. یک بازی که حتا این بازی هم به سرانجام و درستی و زیبایی ختم نمیشه. بلکه این هم ناقص و غلط غولوطه و گاهی زشت. اگه کسی گوشه نشست و بازیگری رو گاهی ندید، فک میکنم در این کار سوژه فقط انسان نیس بلکه سوژه اکسوسوار و شکل صحنه هم نیز هست. همیشه و هر لحظه و ... دیدن ادامه ›› همه جا که نباید بازیگر مشخص و در دیدرس باشه بلکه کلیت اون تصویر مهمه که گاهی بازیگر هم جزوشه. خرده داستانها بجا شروع و تمام شد و اصن رها نشد. شاید شما نشنیدید چون در این بخش با شما موافقم که گاهی صداها نامفهوم بود. اما هم قصه فرشاد هم خرده داستانهای دیگر به سرانجام رسیدند و مشخص شد. و ترکیدن بادکنک نه باگ هست نه اشتباه نه هیچ چیز دیگه. یه اتفاقه که عین خود زندگی ست. میشه اینطور هم نگاه کرد که اینها بزور در یک جای تنگ میخوان سرگرم بشن و بازی کنن تا فراموش کنن اما اون هم نمیشه استفاده درست از معماری سالن و ارتباطش با صحنه. سقف گوتاه و... بسیار میشه گفت اما پیشنهاد میدم فکر کنیم در مقایل کاری که فکر کردن. رو پیشنهاد میده.
قرار نیس چون ما فک میکنیم که میدونیم یا درست فقط اینه ، به کاری بگیم افتضاح یا عالی. من فک میکنم وقتی کاری باشعوره و خودش داره شخصیت خودش رو نشون میده و پیسنهاد فک کردن میده ، پس فکر کنیم جا اینکه همه چیزو از صافی ناقص خودمون رد کنیم.
با احترام
بهتره به چیزی که گفتی پایبند باشی.///فکر کنید به جا اینکه همه چیزو از صافی ناقص (رفاقت)خودتون رد کنید... منصف باشید فقط و فقط کمی:::منسوخ شدن پشت بازیگر،برداشت صمیمیت و سادگی،میزانسن تعریف ندارد، قشنگی پیانو، بادکنکی عین خود زندگی و تعاریفی ازین دست توجیح زورکی ست.....خط کش شما برای اندازه کردن این نمایش یا خیلی کوچیکه یا اشتباهی دادن دست شما. پیشنهاد میکنم شاغول تو عوض کنی... موج احساسات دوستی در شما خیلی زیاده مواظب باشید غرق نشید. برای پیدا کردن تعاریف و مفاهیم ابتدایی تئاتر بهتره کمی تنی به آب بزنی و دوباره یا کمی بیشتر بخونید...
با اعزاز***