.عزیزانی که کار رو ندیدن این مطلب رو نخونن بهتره.ممکنه موضوع و تم کار افشا بشه.
فضای ابتدایی کار برای بیننده شاید تداعی فراواقع گرایی یا همون
... دیدن ادامه ››
سورئالیسم رو داشت، اما با پیش رفتن کار یه رئال واقعی از زندگی ارائه شد البته در قالبی تقریبا و نه غالبا سوررئال.نمایش بیانی از کور شدن چشم عاشقی بود که پنجاه سال عشق ورزی کرد و واهمه ای نداشت از برگشت این عشق.معشوقه ی کار هم سرمست و خودخواه ازین عشق تکلیفی برای خودش نمیدید که این عشق رو انعکاس بده به مرد قصه...امااااا زمانی که پرده از این واقعیت برداشته شد که عشق یکسویه بوده مرد به استحاله ای ناخوداگاه رسید به نحوی که عشقش به دوست داشتن تقلیل یافت.....سرانجام مرد قصه خوشبختی را بر عشق ترجیح داده و از معشوقه دل برید...دل بریدنی که شروع عشق تازه ای بود..عشقی از سوی پیرزن...پیرزن در ان لحظه که مرد را از خود راند در حقیقت عشق حقیقی را به معرض نمایش گذاشت ...و پیرزن انقدر عاشق شد و شد و شد تا به دختر بچه ای تبدیل شد..همان دختری که تماشای طلوع افتاب را در انتهای کار به زبان اورد.....