شبیه تئاترهای بهزاد محمدی با دوز پایینش. پر از شوخی های جنسی و سطحی و محمد نادری بسیار بسیار مبتدی. فقط دیالوگ سوسک از بودن با کثافت خسته شدن و برای همین میان از کثافت چاه بیرون جالب بود. وگرنه ...
تو این نمایش فهمیدم زنان ما هم انگار خودشان رو یه شی میدونن چون داشتند به اون حرفا می خندیدن. حرفها حکایت از این داشت مرد برتره و زن یه شی فقط برای لذته. اونجای که خوناشام نادری اشاره کرد گفت بیا این(همسرش) ببر در حالیکه اقای نادری چهره اش را با ته لبخندی همیشگی تزیین کرده بود، و ادای خنگارو خیلی کلیشه ای درمیاورد فاجعه بود.