نقد محمد حسن خدایى بر نمایش پسران تاریخ
برساختن تاریخ
روزنامه شرق
الن بنت با نمایش «پسران تاریخ» دهه ٨٠ میلادی انگلستان را بازنمایی میکند؛ انگلستان گرفتار تاچریسم که سودای ساختن تاریخ دارد و به همراه ریگانیسم آمریکایی، اقتصاد جهانی را به سمتوسوی نئولیبرالیسم سوق میدهد؛ تاچری را که در شمایل تابناک زنی مقتدر همچون «خانم لینتات» با بازی قابل اعتنای مریم نورمحمدی، مشاهده میکنیم.
زنی که قرار است همراه با معلمانی مانند «هکتور» شاعرمسلک و «ایروین» تاریخدان پسامدرنیست، «پسران» دبیرستانی را تربیت و در نهایت رهسپار دانشگاههایی همچون کمبریج یا آکسفورد کنند. «پسران تاریخ» تأملی در خود مفهوم تاریخ هم هست، تاریخ و نسبت مسئلهداری که با «گذشته» برقرار میکند، تاریخ و البته امکان عاملیت و مشارکت در ساختن آن. اگر معلمی مانند هکتور از تاریخ به مثابه نوعی وقایع گذشته گریزان است و به شعر و ادبیات پناه برده، اگر که برای خانم
... دیدن ادامه ››
لینتات تاریخ امری بیش از اندازه جنسیتی و مردانه است، برای ایروین تازه از راهرسیده، تاریخ سلسلهای از رویدادهاست که اتفاق افتاده و اکنون میتوان با تغییر چشمانداز و نگاه بیطرف و علمی، آن را شرح داد و توضیحپذیر کرد. اوج این تنش حلناشدنی را میشود در صحنهای مشاهده کرد که هر دو معلم، هکتور و ایروین در کلاس حضور دارند و در باب هولوکاست، نظریهپردازی میکنند.
کیت جنکیز در کتاب «بازاندیشی تاریخ» نگاه پسامدرنیستی به تاریخ دارد. از نظر او فرق است میان گذشته و روایتی که یک تاریخدان از گذشته به میانجی معرفتشناسی خود، ارائه میدهد. از این منظر، ایروین را میتوان یک تاریخدان پسامدرنیستی دانست که برای او گذشته، گذشته است و میتوان با ابزار علمی، حداکثر به آن نقب زد و معرفتی کسب کرد. در مقابل، کسی مانند هکتور است که گذشته را به میانجی ادبیات، نمایش و نقلقولهایی گزینگویهوار از شاعران و نویسندگان معروف، به یاد میآورد. یک رویکرد آگامبنی و بنیامینی به تاریخ. همان شرمساری در روایت رنج محذوفان و تمنای رستگاری ابدیشان.
رویکرد اشکان خیلنژاد به «پسران تاریخ»، کاستن از منطق روایی و رئالیستی و افزودن بر وجه اجرائی است. بهطور مثال دراماتورژی باعث آن شده که تئاتریکالیته متراکمتری را هنگام اجرا مشاهده کنیم. این رویکردی است که گروه اجرائی در بازیهای غیررئالیستی و اغلب استیلیزه انتخاب کرده است. استعارهای از نهادهای آموزشی که چگونه دانشآموزان را ماشینوار تربیت میکنند و در سازوبرگ ایدئولوژیک نظام آموزشوپرورش ادغام میشود. بدنهایی دفرمه و میلهای سرکوبشده که در مسیرهای بهشدت کنترلشده، در حرکت هستند. از دل این رویکرد بوطیقایی در بحرانیکردن بدنها و مشددکردن نیروهاست که فضایی متفاوت از بازنمایی زندگی روزمره به اجرا درمیآید. در خشونت وضعیتی که نهاد آموزشی بازتولید میکند، شاعرانگی کسی مانند هکتور، کماثر شده و جدیت به جای آن مینشیند.
مجید آقاکریمی در نقش هکتور، یادآور همان شخصیت انتزاعی نمایشهای اولیه جلال تهرانی است که روزگاری در آنها بازی میکرد. ژست، بیان و حرکات او، بیش از آنکه بازیگوشی و شاعرانگی هکتور را نمایان کند، روایت ازنفسافتادگی و محذوفشدن است. حالا میتوان مجید آقاکریمی را واجد نوعی سبک در بازیگری دانست که به هر نمایشی تشخص بخشیده و مخاطب را کیفور میکند.
اشکان خیلنژاد، از رئالیسم الن بنت فاصله میگیرد تا جهان انتزاعی و خشونتآمیز خود را به نمایش بگذارد. او در پی بازنمایی دقیق انگلستان دهه ٨٠ نیست و جهانی درونماندگار با روایتی سوبژکتیو از مناسبات آن دوره خلق میکند. آنهم در شب تاریک جهان که حتی شعر هم توانایی نجات و رستگاری آن را ندارد. مکان نمایش کلاس درسی است به رنگ سفید که قرار است شفافیت و روشنایی را تداعی کند. نکته اینجاست که حتی روشنایی و سفیدی چشمنواز و گاه هراسآور کلاس هم به تمامی توان برملاکردن مناسبات پررمزوراز معلمان و دانشآموزان را ندارد.
درنهایت اجرای اشکان خیلنژاد از نمایشنامه تحسینشده «پسران تاریخ»، همراه است با کامیابیها و احتمالا دریغهای هر نوع تغییر و تفسیر تازه. به هر حال سودای الن بنت با «پسران تاریخ» خود، ساختن تاریخ و مداخله رادیکال در آن است، چه باک اگر که گروه تئاتر تازه به همین تمنا دست به تفسیر و اجرا زده باشند؛ یک کنش از برای ساختن تاریخ.
http://sharghdaily.ir/News/137481/برساختن-تاریخ