و من چقدر هر هفته به صفحهی این نمایش برمیگردم وددر انتظار تمدیدش نگاهی به بالا و پایینش میندازم... پر از نشانه پر از راز پر از آیه برای ذهن دیوانهی من که به دنبال هر سرنخ تا ناکجاآباد میره و برنمیگرده. عجب تصویرنگارهی بیهمتایی ممنونم باز منو یاد اون تجربهی فوقالعاده دوستداشتنی انداختین.
آقای فدائی چقدر برام جالبه این اختلاف نظر!!!! باید روی نقد و رویکرد "reader response" بیشتر کار کنم. برام سخته درک این اظهار نظر شما چون بسیار بسیار تجربهی متفاوتی نسبت به تجربهی شما بوده برام. سرِ دیدن این نمایش، دوستی بیهمتای بسیار عزیز پنج سالهای رو از دست دادم. البته که این نمایش بهانه بود و پوسیدگی ماجرا از جای دیگه. اما تماشای این اجرا به حدی حالم رو تا مدتها خوب کرده بود و البته پیچیدگیها و رموزش اونقدر زیاد بود که تا مدتها فرصتی برای غصه خوردن، برای ذهن پیر من باقی نگذاشت. چقدر دلم میخواد دوباره ببینمش و سه باره و هزار باره!!! شاید بار دیگه که رفتین به دیدنش، از دید آدلر و یونگ گوشچشمی بهش بندازین. این رقص آتوریته از اجرا و موسیقی زیبا حاصل نمیشد بلکه از المان تئاتر بود. به قول هوراس از دکوروم تئاتر، از نسبت بینقص محتوا با کاراکتر و اجرا و ژانر و البته نمایش و نه بازگویی رخدادها حاصل میشد که نشون میداد همه چیز خوب چفت هم شده. المانی که در هر تئاتری دیده نمیشه این روزها. بدون زیادهگویی بدون تکرار.... من شیفتهش شدم. البته شاید چون من داستان رو تا حد زیادی میدونستم اینطوری بوده برام. یعنی این نمایشنامه رو نخونده بودم؛ اما زمینهی مطالعاتی زیادم مِنحولِ این محور باعث شد سریع سرنخهای تاریخی و ربط داستان رو دنبال کنم و لابهلای خط روایت گم نشم... شاید این بوده... نمیدونم اما کنجکاوی برانگیز و جالبه! برام این نکته هم شد معمای دیگری که این نمایش دوستداشتنی به یادگار گذاشته.
وای آیکون ذوقمرگزدگی !!!! ممنون از خبر خوش....
اونوقت دیگه مزهش میرفت که!!!! اصلش به همون بازی با سایههاش بود؛ همون قر و قمیش دادن ذهن در کوچهپشتیِ حرفهای واضح. همون حرفهایی که گفته نمیشد اما لای جملات، اکتها، قطعات موسیقی و حتی بازیگران فرعیِ الکی علاف روی صحنهی کافه و رستوران پنهان بود. درست مثل سایهای که نور روی دیوار مینداخت. شما دست رو دنبال کردین اما پشت نور شمع، روی دیوار، سایهی پرنده و کفتار در حال رقص بس دل میبردن.... میگم خودش برام جای بسی تامل شده البته. باید بفهمم چی باعث این اختلاف نظرها میشه.....