"روال عادی" ژان کلودکریر که توسط "محمدرضا خاکی" درتماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه است واتاب یک وضعیت خوفناک نیست که در آن همه در معرض کنترل و ارغاب اند و همه متهم اند و برای فرار از اتهام باید به خود اتهامی روی بیاورند بلکه نمایش فرایند اضمحلال و فروپاشی این وضعیت خوفناک است ، حتی سلطه یک خبرچین بر کمسیری نیست که وظیفه اش سرپا نگاه داشت ارعاب همیشگی است و حتی نمایش یک سیستم مخوب نیست که برروی خود خم می شود و آینه وار اجزایش را در پای کلیتی رها شده از کنترل قربانی می کندن نشانه همین فروپاشی است ، قدرت این فروپاشی از کجا می آید ، از میل به تخطی که فربگی قوانین و نظارت ها خون و جان می گیرد ، افزودن جرایم و هر رفتار عادی را جرم تلقی کردن ، اجرایی و محقق کردن این جرایم را ناگزیرمی کند ، گناه حاصل سلطه قانون که در ذاتش اجرایی نشدنی است ، بدون این قوانین گناهی وجود ندارد ، آنچه در نمایش کلودکریر افشا می کند همین میل به تخطی است که در همه جانها و اجزای یک نظام رسوخ کرده است ، خبر چین آنرا تبدیل به اثر هنری خلاقانه می کند، یک دهشت فیاض ، یک لذت مخوف ، او این میل به تخطی را در نامه هایش سرزیز می کند و سیستمی را به بازی می گیرد که می داند در تمام رفتارها و کنش های مردم این میل وجود دارد که دیگر قابل کنترل نیست و به همین دلیل خبر چینی بی فایده است و خبر چین ها همه چیز را گزارش می کنند و قضاوت را به سیستم می سپارند ولی سیستم دیگر قدرت قضاوت ندارند ، چون کمیسرها هم درکانون امن قرار ندارند ، تنها با متهم کردن سیل وار خود سیستم را می توان فشل کرد ، شصت هزار خبر چین نشان می دهد کنترل این تخطی پنهان و آشکار محال شده است، جایی خبر چین می گوید دیکتاتورها با متهم کردن خود به جنایت بزرگ به خود فرصت می دهند تا خرده جنایتهایشان را محقق کنند ، خرده جنایتها عادت و بی تفاوتی می آورند ، بی تفاوتی کنش سیاسی در جامعه بسته است چرا که هدف سیاست ورزی تعضیف قدرت است و بی تفاوتی این تعضیف را پیش می برد و میل به تخطی در بی تفاوتی خود را منفجر می کند،اشبربر می گوید بی تفاوتی بالاترین خشونت است و این خشونت ،خشونت مداوم سیستم را از درون پوک می کند ، رضا خاکی این نمایش را بعد هفت سال نمایش باز به صحنه می برد و ما در اجرا ، در شیوه بازی گرفتن و در پایان بندی گذر زمان را حس می کنیم ، صدای رعد و برقی که در پایان نمایش می بینیم قدرت تخطی را نشان می دهد که سیستم را از درون می پوکاند ، خبر چین ضد قهرمانی است که با وفاداری به منطق ارعاب آنرا به بازی می گیرد و داغان می کند ، او میل به رهایی ندارد ، فرجام کارش این رهایی را ناخواسته
... دیدن ادامه ››
شکل می دهد ، او شر را می طلبد و خبر را بدست می آورد ، قبل از نمایش شاهد یک چاپلوسی بودم ، چاپلوسان با ناهنجاری رفتارشان قدرت نفربرتر را تعضیف می کند و اقتدار او را مبدل به هیچ می کنند و چون جلوی این تخطی را نمی شود گرفت مرگ اقتدار را پیش رس می کند و این پیام اصلی روال اصلی است، یک خطا را به قصد چاپلوسی علنی می کنی تا ناخواسته هیچ بودن قدرت را نشان دهی ، در امر شرور رهایی نهفته است . یک شر با پیامد ناخواسته رهایی را ممکن می کند . کریر چه خوب این منطق را می شناسد. باید این نمایش را ببینید تا تا بدانید جایی که ارعاب باشد مرعوب ها چطور قدرت را با آنچه ارعاب می طلبد لاغر و لاغرتر می کنند
@aghazadehmohammad