نمایش روال عادی را دیدم. نمایشی که لحظه به لحظه آن انسان را مجذوب می کرد. روایت بازپرسی است که خود به استنطاق گرفته می شود. شاید اگر بگوییم دکتر محمد رضا خاکی در اوج اندیشمندان تیاتر ایران است گزاف نگفته باشیم این محقق و استاد دانشگاه و درس خوانده دانشگاه سوربون فرانسه، عمدتا بنیان تیاتر های روز جهان را در ایران گذاشته است اما شاید به دلیل کم لطفی بسیاری از رسانه ها آنگونه که باید و شاید ستایش نشده است. اما انتخاب این متن و استفاده از بازیگرانی همچون دکتر مسعود دلخواه و کورش سلیمانی این اثر را به نمایشی شاخص بدل کرده است. شاید زمانی که ترجمه متن فرانسوی پیشین او تاثیر ویژه ای بر نویسندگان ایران همچون محمد یعقوبی و نمایش خشکسالی و دروغ داشت هیچ کس از دکتر محمد رضا خاکی یادی نکرد و شاید آثار دست اول این استاد دانشگاه به اندازه آثار دست دومی که در آینده تحت تاثیر آثار وی به اجرا در خواهند آمد به استقبال رسانه ها در نیاید اما دانشگاهیان و مخاطبان اصلی تیاتر آثار این استاد برجسته تیاتر را دنبال می کنند. تیاتر روال عادی جدالی غیرعادی و پاره ای مواقع فلسفی است که در آن قدرت به شیوه ای نرم جا به جا می شود انسان در خود فرو رفته ای که دکتر مسعود دلخواه آن را به نمایش گذاشته است نرم نرمک با همان پزیشن و استایل قدرت را در دست می گیرد. آنچه در نمایش به چشم می خورد نشان از شخصیتی استوار دارد که ظاهراً در موضع ضعف است اما رفته رفته کاراکتر با تکیه بر اعتماد به نفسی که دارد قدرت خویش را بر دیگری غلبه می کند. که عملا بازیگری با تجربه همچون دکتر مسعود دلخواه این کاراکتر را به خوبی به نمایش گذاشته است. در دنیایی که ارتباطات و اطلاعات در لحظه ای و عانی جا به جا می شوند موضوع پیچیده ای اتفاق می افتد که عملا آیا اعتراف علیه خود باعث قدرت گرفتن فرد می شود و یا ضعیف شدن آن؟ که نگارنده متن "ژان کلود کریر" با زیرکی خیره کننده ای این مساله را به کنشی نمایشی بدل کرده است. و قدرت کلام و محتوای دیالوگ ها انسان را به فکری عمیق وادار می کند. نوع نگاه کارگردان و انتخاب ویژه ی این متن در این دوره نیز نشان دهنده آگاهی و زمان شناسی کارگردان است که در دوره وضعیت محور عصر ارتباطات این اثر را برای مردم ایران عزیزمان پرورش داده است. این نمایش هر شب ساعت بیست و یک در سالن استاد سمندریان تماشا خانه ایران شهر به اجرا در می آید که همه را دیدن آن فرا می خوانم
حنیف سلطانی سروستانی