اصلیترین کاری که نمایش توفان میکند بازی با ساختارهای تثبیت شده ذهنی ما در مواجهه با متنی از ویلیام شکسپیر است.البته که نباید از تاکید بر عبارت «اجرای استاد- دانشجویی» در مواد تبلیغات و معرفی اجرا غافل شد. این مسئله در انتخاب سالن، طراحی مینیمال و منعطف، گروه بازیگران و شکل مواجهه با متن آشکارا رعایت شده. طبعا کمدی کلاسیک و پرکاراکتری که شکسپیر در اواخر عمر حرفهای اش نگاشته مصالح کافی برای امر مغفول ماندهی «دراماتورژی» در تئاتر ما را در یک چنین اجرایی فراهم می کند و طبیعی ست بخش مهمی از مخاطبان نمایش را خود دانشجویان رشته تئاتر تشکیل دهند و بازهم طبیعتا یک دانشجوی تئاتر درمییابد دیدن اجرایی با مشاوره رضا سرور به عنوان یکی از مترجمان و تیوریسینهای درجه یک مفهوم دراماتورژی تا چه میزان بر جذابیت و کنجکاوی نسبت به اجرا می افزاید. جز یک نمونه ( داستان زمستان با دراماتورژی و کارگردانی مهدی کوشکی در سالن آو سابق) به خاطر ندارم کاری چنین جذاب ،درخور، منعطف و قابل فهم از نمایشنامه ای این چنین ممتنع ارائه شده باشد. این خروجی یک کلاس تمام عیار بازیگری و شیوه های طراحی و اجراست! تصور کنید چطور باید با زبان آرکاییک قرن هفدهمی و زبان امروز نسبتی ایجاد کرد و آن را به بازیگران انتقال داد و برای شوخی ها، اکت ها و آکسسوار معادلی امروزی پیدا کرد. مطلقا نمی شود کار کارگردان و بازیگران را کم شمرد، ریتم لحظه ای نمی افتد و بازیها در هیچ صحنهای ناهماهنگ نمی شود. فضاسازی با حداقل ها و کار کارگاهی با مشارکت تعداد زیادی دانشجو ماحصلی بسیار دلپذیر از یک نمایشنامهی مهجور به دست داده که دیدنش را برای هر مخاطب تئاتری توصیه می کنم.