یه روزایی بود که تنها راه پیروزی رو جنگ میدونستم ولی خیلی وقته که فهمیدم وقتی به جنگ فکر می کنم میبازم؛ (مبارزه با جنگ فرق داره) برا ی همین نمایشنامه های ضد جنگ و اجراهی اینچنین منو مجذوب صحنه میکنه، همه چیز عالی بود، آکساسوار صحنه ساده و انتزاعی(استامبولی!) همیشه اینجور صحنه ها جادویی ویژه داره برای بالا بردن شعور هنری، روایت دوست داشتنی و شیطنت گونه مهرداد کوروش نیا و کارگردانیش سر احترامم رو براش خم میکنه، بازی پر انرژی و روان هرسه بازیگر هم تحسین برانگیز بود، به ویژه نوید محمدزاده عزیز که نشان داد بیخودی "نوید محمدزاده" نشده، در کل صحنه به صحنه همراه همه خندیدم تا طعم تلخ جنگ رو بتونم قورت بدم و اوج نمایش باز یادم انداخت که همه ما نامه ای داریم که قبل از پایان، باید بنویسیم یا بخوانیم، دمشون گرم