«تقدیم به تیم فیلم «مــــات» که موتکفانه اثری به واقع تجربهگرا و بیادعا خلق کردند.»
برای ورد به ساحت و دنیای امر تجربی چارهای جز بهره جستن از هرمنیوتیک آن تجربه نداریم. در واقع در مواجهه با یک تجربه به هیچ وجه نمیتوان با دانش بصری و ذائقهی پاپیولارِ هنری آن را مورد ارزیابی و سنجش قرار داد.
فیلم مات و البته برخی (و نه همه عناوین این گروه) از فیلمهای گروه هنر و تجربه نیز چنین رویکردی را میطلبند. فیلم مات از حیث فرم دارای ویژگیهای کاملاً متمایز با نُرم سینمایی رایج است. امانوئل کانت در تعریف فرم هنری قائل به دخالت ذهن در عینیت مشاهدهشده است. این سوبژکتیویته در فرمِ سینمایی «مـــات» ذهن را به سیالیتی رهنمون میکند که با ساختارهای تکنیکی فیلم در همخوانی مطلق است. (فارغ از موفقیت یا ناکامی در این
... دیدن ادامه ››
همخوانی)
به عبارتی سادهتر تکانههای دوربین روی دست هنگامیکه تزلزل موقعیت (از حیث مکانی) و وسوسههای شخصیتهای فیلم در کنار پا درهوایی و نابسامانی موقعیت آنها در زندگی شخصیشان به دلیل کلاهی که بر سرشان رفته، به تصویر میکشد، منطقی بایسته پیدا میکند. نکته قابل تأمل در بروز خلاقیت در همین شیوه فیلمبرداری بهره جستن از روش «دوربینِ غیرثابت است با تمهیدِ لرزش در عین اعوجاج». این همان معنی ترکیب و امتزاج مثبت در مثبت در ریاضیات را به ذهن متبادر میکند. در اینجا ما دیگر با یک دوربین روی دست ساده مواجه نیسیتیم؛ بلکه چیزی دیگر نیز بر روی آن افزودهایم تا به مفهومی فرمالیستی در روایت تصویری برسیم.
در بخش دیگری از تحلیل در فیلمبرداری این اثر با فلسفهای دایرهگون نیز مواجه هستیم. کارگردان و فیلمبردار در همراهی موثر و کاربردی با چرخش به دور شخصیتهای فیلم در فضایی بسیار کوچک و بسته و با تصاویری عمدتاً مدیوم به دنیال تشدید همان تعلیقی هستند که ما با آن مواجهایم.
یکی دیگر از ویژگیهای قابل اعتنای فیلم «مـــات» را شاید بتوان تدوین با دوربین فیلمبرداری نامید. ترکیبی که در عین عدم تجانس و نامتقارن بودن از حیث معنایی رایجش، در واقع در این فیلم به شکلی پراگماتیستی اعمال شده است. در این این فیلمِ که بخش طولانی از آن پلان - سکانس نیز است؛ کات مساوی است پنهان شدن دوربین پشت یکی از شخصیتها در خلال فیلم. مات شدنهای تدوینگونه که تداعیگر نوعی «فلو – دیزالو» به گونهای رادیکال و آوانگارد نیز محسوب میشود تعبیری دیگر است که من به این متد فیلمبرداری الصاق میکنم.
سادگی دیالوگهای بازیگران نیز میتواند بیش از آنکه نقطه ضعف محسوب شود، قوتی برای آن به حساب میآید. اتفاقاً این فیلم در تجربهای که مدعی آن است از میان مکالماتِ گلدرشت، ترکیببندیهای کلامی معنامدارانه، گفتارهای آمیخته با تملق و البته سادگی (همانگونه که خانوادههای داستانِ فیلم با همین ویژگی - سادگی - فریب خوردهاند) جانبِ گزینه آخر را میگیرد.
فیلم اگرچه با دستمایه قرار دادن موضوعات اخلاقیِ مد شده در فیلمهای سالهای اخیر سینمای ایران به ورطهای خطرناک و نزدیک به تکرار وارد شده اما همان رفتار تجربی و ساختار فرمیک فیلم در بزنگاهها به مدد آن میآید و فیلم را از فرش به عرش میبرد.
صبا کاظمی برای نگارنده و سایر علاقهمندان سینمایی نامی ناآشنا است اما نگاه تجربهگرا و سینماییاش در فیلم مات همگان را بسیار امیدوار میکند تا بیصبرانه در انتظار ساخته بعدیاش باشند.
ژاله بلمه که نامش در تیتراژ به عنوان نخستین نفر آورده شده نیز علیرغم کمرنگتر بودن ظاهری نقشش نسبت به سایر شخصیتهای فیلم از حیث نشانهشناختی و ارائه یک بازی کلیدی و به قولِ سینماییها زیر پوستی تاثیری اعجاب برانگیز دارد که به حق و جد، پرداختن به نمودهای معنایی و نشانهشناسانه آن خود نیاز به نوشتهای دیگر دارد.
در ادامه با ارج نهادن تیم بازیگری فیلم و به استثنا و در کنارِ مورد اشاره شده در بخش قبلی (ژ.بلمه)، این عقیل بهرامی است که با احاطه کمتر دیده شده در میان چهرههای جوان سینمایی که در تجارب نخستشان (با فرض نخستین بودن تجربه سینماییشان. نمیدانم آیا اولین بازی سینمایی ایشان بود یا نه؟!) کنترل نشده ایفای نقش میکنند با درک موقعیت کلی فیلم؛ تعیینکننده جلوهگری میکند. مدعیام را برای مثال ارجاع میدهم به برخی از دیالوگهای ساده اما ابزورد او به همراه موقعیتهای طنازانهای که او بدون استفاده از کلام آن را ایجاد میکند. (مثل صحنه برخواستنش پس از سیگار کشیدن زیر هود و برخورد سر او به آن)
بازیگران «مــــات» باورپذیر هستند همچون تمام اطرافیان ما؛ کلمات متفرعنانه و شعاری نمیدهند همچون تمام اطرافیان ما؛ از بلاهت و سادگی میخندانند همچون تمام اطرافیان ما؛ تماشاچی را با تیزهوشی درگیر موقعیتی که در آن قرار گرفتهاند میکنند و تا آخرین نما در داخل آپارتمان آنها را مبهوت میکنند.
کارگردانِ تقدیرگرای فیلم مات با آن سکانس قابلتوجه پایانی فیلم با کنترل هوشمندانه هیچگاه اجازه پیشی گرفتن هیچکدام از هنرپیشهگانِ فیلمش بر دیگری را در صحنه نمیدهد و همین مراعات، نظمی را در فیلم میسازد که مات را در فضای رخوتانگیز کنونی سینمای کشور به نسیمی مطبوع مبدل میسازد.