در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محسن محبی کیا درباره نمایش تیاتر سعدی، تابستان سی و دو: با سلام دیشب به تماشای تئاتر نشستم متاسفانه چنگی به دل نزد ایکاش آقای
S2 > com/org | (HTTPS) 78.157.41.91 : 11:33:57
با سلام
دیشب به تماشای تئاتر نشستم متاسفانه چنگی به دل نزد ایکاش آقای کیانی اجازه می دادند لذت تماشای همسایه آقا می ماند و خیلی با عجله نمی رفتند سراغ تئاتر جدید . نمایش تئاتر سعدی از مضحکه قتل نیز مضحک تر بود حیف اقای کیانی حیف
ملودی پورحمیدی و فروزین تقوی نژاد این را دوست دارند
ببخشید محسن جان من قصد نداشتم نظرم رو بنویسم ولی وقتی نظر شما رو دیدم قصدم تغییر کرد!!
اینکه یک کار کمدی انقدر حرف برای گفتن داشته باشه به نظرم خیلی تحسین برانگیز هست.من به شخصه مظلومیت و حقانیت دکتر محمد مصدق رو از این تئاتر بیشترفهمیدم تا نمایش پر طمطراق «راپورت‌های شبانه‌ی دکتر مصدق».صحبت‌هایی که درباره‌ی ممیزی و رابطه‌ی شاه و نخست وزیر و ملت گفته شد به شدت ملموس بود.قبول دارم بعضی از بازی‌ها می‌تونست بهتر باشه اما این دلیل نمیشه که کل کار زیر سؤال بره.
۲۹ آذر ۱۳۹۵
علی جان ممنونم ازت،به نظر من مضحکه یک کمدیِ صِرف بود و اصلاً حرفی برای گفتن نداشت،قصدش این بود که تماشاگر رو بخندونه،اما این دو کار اخیر جناب کیانی یعنی همسایه‌ی آقا و تئاتر سعدی علاوه بر جنبه‌ی کمدی یک حرف و پیام مشخص برای القا کردن به مخاطب داشت.به هر حال به نظرم هر دو مدل مخاطبین خاص خودشون رو دارن.
۳۰ آذر ۱۳۹۵
یادداشتی برای نمایش : " تیاتر سعدی / تابستان سی و دو "
نویسنده / طراح و کارگردان : حسین کیانی
.......
چند خطی داستان ِ نمایش :
گروهی تئاتری تصمیم گرفته اند / غروبِ ِ ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ (روز ِ کودتا)...نمایش ِ
" باغ آلبالو "نوشته آنتوان چخوف را ... دیدن ادامه ›› در سالن ِ تاتر سعدی / روی صحنه ببرند .... .آنها با وجود ِ مواجهه با سانسور/ مشکلات ِ بازیگران ( حتا نبود ِ چند بازیگر ِ دیگر) ..... و رویدادهای کودتا / تلاش می کنند تا هر طور شده کار را روی صحنه ببرند... اما درنهایت / سالن ِ تئاترشان / توسط ِ دار و دسته
" شعبان جعفری" به آتش کشیده می شود........
.......
تیاتر سعدی / یکی از مکان‌هایی است که طبق ِ اسناد ِ تاریخی ..... در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به آتش کشیده شده است ...... وبه نظر میرسد / سرگرد" قربانعلی فخرایی " مسئول ِ سانسور در اداره شهربانی و
"شعبان جعفری" مسئولین اصلی آتش زدن ِ تیاتر سعدی در روز ِ کودتا معرفی شده اند.....
نمایش با دیالوگ ِ " رویا میرعلمی" در نقش ِ یک هنرپیشه ارمنی به نام ِ " لورین " آغاز میشود
او خودش را مسبب ِ اصلی به آتش کشیده شدن ِ سالن ِ تاتر سعدی معرفی میکند.....
و در ادامه نمایش متوجه میشویم که / او به درخواست ِ خواستگاری سرگرد" قربانعلی فخرایی " جواب ِ منفی داده است و همین ماجرا باعث شده / تا" فخرایی" دستور ِ سوزاندن ِِ سالن ِ تاتر را به شعبان جعفری و دارو دسته اش بدهد ....و به این ترتیب ....سالن در شعله های آتش میسوزد ....
.....حسین ِ کیانی / نویسنده و کارگردان ِ نمایش / در توضیحی / به این نکته اشاره کرده است که این ماجراها و شخصیت ها ...همگی ساخته و پرداخته ذهن ِ اوست و خیالی است .....
در داستان ِ او بروز ِ چنین اتفاقی ( به آتش کشیده شدن ِ تاتر سعدی ) ....برایند ِ اتفاقات ِ سیاسی- اجتماعی و کشمکش های اعتراضی و تظاهرات ِ زمان ِ کودتا نیست......و این هم زمانی / اساسن ربطی به شاه و مصدق .....و هواخواهان ِ این دو / در بروز ِ کودتا و تحولات ِ سیاسی ندارد .......این اتفاق / صرفن ....و فقط .....به دلیل ِ انتقام و کینه جویی و امیال ِ شخصی و سلیقه ای سرگرد فخرایی انجام گرفته است و دلیل ِ اصلی آن رد ِ درخواست خواستگاری او / توسط ِ آن هنرپیشه ارمنی ....یعنی " لورین " است ....نه چیز ِ دیگر .....
از طرفی / وقتی به داستان ِ نمایش دقت میکنیم .......به سئوالاتی بی جواب میرسیم / مگر میشود ...در هنگامه کودتا و بگیر و ببند های آن روزگار .....هنرپیشه ها / بی خیال و بی اعتنا به مسائل ِ روز و تحولات ِ سیاسی اجتماعی زمانه خود ......همه دغدغه شان این باشد که مثلن ...فلان نمایش را به روی صحنه ببرند ؟ ...برای کی ؟ چرا ؟ .....یعنی اونها هیچ نقشی درشکل گیری مسائل زمانه خودشان نداشته اند؟ .....یاهیچ نسبتی با جریانات ِ پیرامونی خود نداشته اند ؟ آیا آنها / همه فکر و ذکرشان .....بدست آوردن ِ نان ِ بخور و نمیر ِ حاصل از ایفای نقش در صحنه تاتر بوده است ؟
آیا واقعن / این نگاه / نگاه ِِ منصفانه ای به هنرمندان ِ آن زمان است ؟

حسین کیانی / پیشتر نیز ....در نمایش های : "مضحکه شبیه قتل" .... "تیاتر اجباری " .... "تکیه ملت"..... و "بیداری‌خانه نسوان"..... زندگی اهالی نمایش را ...دستمایه آثار ِ نمایشی خود قرار داده است .....و این نگاه ِِ تامل برانگیز و انتقادی او / به هیچ وجه / اتفاق ِ بدی نبوده و نیست ...اما در داستان ِ این نمایش ...... و روایتی که بیان میکند و تصویری که نشان میدهد .....با آنچه از او و نگاهش / در آن نمایش ها / سراغ داشته ایم ......هم به نوعی در تضاد است و هم به عبارتی درست تر ........از هنرمندی مانند او / قابل ِ انتظار نیست......
...
حسین کیانی / اما / در طراحی صحنه موفق عمل کرده ......او به درستی / با نگاهی ژرف و هوشمندانه......یک درخت ِ خشکیده را تکه تکه کرده و از آن برای لوازم ِ صحنه بهره گرفته است .....و در بکراند ِ صحنه / خورشید را نشانده است ....به عبارتی دیگر .....تاریخ ِ قطعه قطعه شده یک سرزمین را در پیشگاه ِ خورشیدی روشنگر نشانده است ....یک درخت / با شاخه هایی بریده شده......و ساخت ِ فضایی کنایه آمیز و تلخ......
در میان ِ بازیگران / به نظر ِ من / از همه بهتر " علیرضا آرا " به ایفای نفش پرداخته است .. و این موفقیت / حاصل ِ درک ِ درست ِ او از موقعیت و ماهیت ِ واقعی نقش است ..اگر چه شیرینی و اقتدار ِ بازی " شهرام حقیقت دوست " را نمیتوان نادیده گرفت ...." رویا میر علمی "...اگر چه همه توانش را / برای ایفای نقش / به خدمت گرفته است ...اما نشان داد که اساسن برای بازی روی صحنه تاتر......کمبود های فراوانی دارد ....مخصوصن ... یک صدای پرورش یافته و رسا ......."علی سلیمانی" .....و آنچه از او روی صحنه میبینیم / همان چیزی است که / از او توقع داریم ....."امیر رضا دلاوری " ......هنگامی که به صحنه آمد / همه را با بازی درستش غافلگیر کرد ..اگر چه او / حضوری کوتاه دارد / ولی بسیار پررنگ و تاثیر گذار بازی میکند ........"مجید رحمتی" با بازی روان و یک دست ِ خود ......به دلنشینی و شیرینی صحنه ها / رنگ و جلایی تازه میدهد ........بقیه بازیگران نیز ......به خوبی ایفای نقش کرده اند و یک رو خوانی سالم ...حداقل اتفاقی ست که افتاده است...........
در مورد ِ کارگردانی ......به نظر میرسد ....میزانسن ها و لحن ِ روایت ِ صحنه ای حسین ِ کیانی دچار ِ لکنت های فراوانی ست .....طنز ِ صحنه ها / به قول ِ معروف / در نیامده است .....کنایه های متن .....پخته نشده و قوام نیافته است ......انگار یه چیزهایی در اجرا / یا فراموش شده / یا اساسن / وجود ندارد .....هماهنگی های لازم بین ِ عناصر ِ نمایشی ......روی صحنه نمایش / کامل و یک دست و پذیرفتنی نیست.......تاکید ها زیادی پررنگ است ....و جزئیات مهمی / بی دلیل / حذف شده است ......

نهایتن اینکه / یادداشت ِ کارگردان را در بروشور خواندم و افسوس خوردم و نپسندیدم ....کاش چنین یادداشتی برای مخاطب نوشته نمیشد ......واقعن ...مگر چه شده است که باید اینچنین با مخاطب نمایش ِ مان درد دل کنیم وحرف هایی بزنیم که؟ ..........بگذریم ........همینقدر میدانم که همه ما حاصل ِ انتخاب هایمان هستیم ...و این ماجرا عمومیت دارد و مخصوص ِ یک نفر و یک گروه نیست ....
برای حسین کیانی و گروه اجرایی این نمایش ....در صحنه تاتر این مرز و بوم ....روزهایی آفتابی .....آرزو میکنم
.....
سالن اصلی تاتر شهر
.....ششم / آذر ماه / نود و پنج
.................کریم جوانشیر


۰۸ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید