بعد از ظهر سرد
و غرق در کلماتی که عاشقش کردند
که انتظار نشسته ، که باز برگردند
زنی که هر شبش یک بسته قرص و بیداریست
زنی که در بغل مرد خانه تکراری است
که خواست تا که ببیند و آهنین باشد
" که عاشقت شده بود تا تهش همین باشد "
که زنگ تلفن و یک زن که آنور گوشی است
و چاره ای که ندارد فقط فراموشی است
و چاره ای که
... دیدن ادامه ››
فقط بغض توی ظرفشوییست
و چاره ای که فقط تف به این زناشوییست
به خنده های مهیب " نَر " ی که در خانه است
به گوش های همیشه کری که در خانه است
به حرفهای فقط سکس مرد توی اتاق
به تخت سرد، به یک نوع درد توی اتاق
" زنی که شوق تنش را به یاد داشته است " *
زنی که توی گلو بغض و داد داشته است
" زنی که مثل خودش بود اگر کمی بد بود " *
زنی که مثل کسی نیست و نخواهد بود *
زنی که بهت زده ، فکر میکند شوخی است
زنی که جیغ کشید وقتی آنور گوشی است
زنی که سنگ نشد ، گریه کرد و عادت کرد
که بعد از آن به تمام زنان حسادت کرد
پازند:
بند های * دار متعلق به شاعر دیگری است.