خوشحالم که بالاخره این نمایش زیبا را بعد از اینکه در نوبت های قبل هر بار به علتی آنرا از دست دادم امشب دیدم، لذت این نمایش برای اهل فلسفه دو چندان است و خوشحالم که یک کارگردان از خطه سرپل ذهاب توانسته با ترور و سقراط دو تا از درخشانترین نمایش های دهه نود را بسازد و فکر میکنم فرهاد آئیش واقعا با استعداد است و شاید بنوعی به حقش در هنر ایران نرسیده و یک جورایی می توان گفت وودی آلن ایران است و نمیدانم بجز سیمرغ بلورین که مخصوص سینماگران است چگونه میتوان از هنرمندان بزرگ در جامعه ما تقدیر کرد...صحنه رقص گروهی خانم ها برای بتصویر کشیدن نمایش مده آ که از حقوق زمان با موزیک و رقص دفاع کرد نوآوری جالبی بود بخصوص زمانی که با اشاره چاقو به شکم خود میزدند که از درد بارداری شکوه کنند و من کاملا این تفکر را قبول دارم...همچنین بازیگری که نقش منشی دادگاه را بازی میکرد و بسیار هم نقشش کوتاه بود واقعا استعداد فراوانی در کمدی دارد و باید در سینما از او استفاده شود. به نظر من جمله ای هم برای پایان نمایش گفته شد که استبداد تو را از حرف زدن بازداشت ولی دموکراسی تو را کشت...اصلا مناسب پایان نبود اگرچه جمله زیبایی بود...چرا که بخش عمده نمایش نقد استبداد و زورگویان بود در حالیکه این جمله این قضاوت را می رساند که استبداد بهتر از دموکراسیست و حقیقت اینستکه دموکراسی یونانی که رای به مرگ سقراط داد یک دموکراسی واقعی و کامل بود حالا اینکه این حکم اشتباه بود و استبداد اکثریت بود بحث دیگریست اما نباید با چنین جمله ای ذهن مخاطب سمت ایرادات دموکراسی می رفت.