در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مریم خیابانی درباره نمایش کشتن کفتر چاهی: "هیاهوی بسیار برای هیچ" در تحلیل، روشی داریم به نام سوات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:43:14
"هیاهوی بسیار برای هیچ"

در تحلیل، روشی داریم به نام سوات (SWOT) که نقاط قوت(S) و ضعف(W) و فرصت ها(O) و تهدیدهای(T) آنچه مورد بررسی است میسنجد. سپس برای ارائه راهبرد، ماتریسی ساخته می شود و اینها مقابل هم قرار می گیرند، برای مثال از فرصت ها برای تقویت ضعف ها استفاده می شود و جزئیات دیگر که بماند، گریزم به این روش تحلیل از این باب بود که ابتدا متذکر شوم مواجه ام با اثر به شکل بی طرفانه و با تلاش برای دیدن تمامی ابعاد مثبت و منفی آن بود. از سویی جناب حداد را دغدغه مند و تلاشگر برای ارائه سبکی میدانستم که مهر شخصی ایشان در آن هویدا بود. نتیجتا اینکه ناکامی این اثر برایم دغدغه است و شاید اندکی نیز تاسف برانگیز لذا تلاشی برای تحلیل و چرایی عدم موفقیت آن داشتم که به اختصار با گریزی به همین چند نکته ذکر میکنم:

نقاط قوت: داستانی نو، زیبایی های بصری و شنیداری، توجه به لایه های کمتر دیده شده ی جامعه و ....
نقاط ضعف: خشونت مکرر و بی هدف، داستان سردرگم و بی نتیجه، بازیگران مبتدی و...
فرصت: آثار پیشین جناب حداد و احتمال استقبال خوب از اثر، یک ... دیدن ادامه ›› سالن خصوصی با امکانات ویژه!
تهدید: احتمال شعارزدگی، کلیشه، مشخص نبودن گروه ِ هدف و...

می توان اینگونه نتیجه گرفت که کارگردان زمانی موفق عمل می کند که حتی اگر معتقد به اشتراک گذاشتن ِ دغدغه ی خود در زمان حال است، تهدیدات احتمالی که ممکن است اثرش با آن مواجه شود را پیشتر در نظر گرفته و برای آن تمهیداتی بیندیشد. یا برای مثال نقاطی که شاید به عنوان ضعف به شمار آیند به بهترین وجه به خدمت گرفته و با فرصت های موجود تقویتشان کند (در این مورد بازیگران جوان ِکمتر شناخته شده ای داریم که تلاش بسیاری کردند اما با عدم هدایت صحیح کارگردان، در حد نقطه ضعف باقی میماند، در حالیکه در آثار بسیاری به کرات شاهد هنرنمایی این قشر بازیگران به بهترین نحو ممکن بوده ایم)
دوستان دیگر به نکات بسیاری اشاره کردند که نیاز به تکرار آن نیست، کشتن کفتر چاهی ضعف هایی دارد و فرصت هایی که مقابل هم ننشسته اند، نقاط قوتی هم دارد که با توجه به تهدیدها، ندید گرفته می شوند. برای مثال کاش حداقل بخش "اقرار دختران" نبود، بخشی که توانست بزرگترین لطمه را به اثر وارد کند.
مشخص نبودن ِ مخاطب این اثر نیز بسیار ضربه زننده است، گمان بنده این است که برخلاف تصور احتمالی در مخاطب ِ خاص(منظور مخاطب حرفه ای تیاتر است) داشتن ِ اثری نوگرایانه، عدم پختگی محتوا و برخورد سطحی با موضوع و بدون ذکر ریشه یا هدف، سبب شود این اثر برای مخاطب عام جذاب تر باشد (به لحاظ تکنیک یا مضمون ِ به ظاهر جسورانه) و یا گروهی از دختران نوجوان که بتوانند اندکی با آن همذات پنداری کنند (به لحاظ میل به عصیان آن هم در شرایط سنی خاص).
در نهایت با توجه به تماشای چند اثر پیشین جناب حداد و ارتباطی که با تعدادی از آنها برقرار کرده بودم، از تماشای این نمایش و این تجربه خرسندم چرا که به واسطه ی آن، ظرفیت نوینی برای تیاتر نشان داده شد اما آن را در کارنامه جناب حداد نوعی عقبگرد می دانم
مریم عزیز، عنوان نقدتان بسیار درخور است و مصداق داشت و تحلیلتان، رویکرد بدیع در حوزه نقد محسوب میشود. با توجه به تحلیلی که داشتید نمایش در موقعیت ضعیف خود ( محیط درونی و اتفاقات درون نمایش با در نظر گرفتن محتوا ) تمام تلاش خود را بر قدرتمند نشان دادن ظاهری اش با فرصت سوزی هایی که بیشترین ضربه را به نمایش زده و آن را تبدیل به یک تهدید کرده است ( محیط بیرونی نمایش اعم از بازخورد برای تماشاگر، استفاده از امکانات سالن و تصویر سازی های پیشین، ساختار و فرم نمایش و ... ) داشت. هر کدام از خانه های نمایش ( فرصت، تهدید، قوت و ضعف ) مدام در حال از بین بردن همدیگر هستند و مشخص نیست مصاف نمایش در حالت تهاجمی رخ میدهد یا تدافعی یا شاید هم احتیاطی. محتوای نمایش مدام سایه سنگین ساختار را بر سر خود احساس میکند و ساختار نمایش چه بی محتوا می نماید.

نمایش از شجاعت خودش می ترسد و فرار میکند و از ترس خودش اسطوره یابی میکند و سر تعظیم فرود می آورد.


با سپاس از شما
۱۹ خرداد ۱۳۹۵


آریوی عزیز به درستی جان کلام را دریافت کرده و وجوه درونی و بیرونی اثر را در قالب این نوع تحلیل مطرح کردین، در عجبم چگونه چنین موارد به ظاهر بدیهی ای از سوی کارگردان از پیش درنظر گرفته ... دیدن ادامه ›› نشده است

پرندیس عزیز
در باب سوال اول عرض کنم علی رغم نقدی که به نمایشنامه وارد است،بیشتر کاستی ها را در گارگردانی میبینم،افراط در نحوه ی بیان نمایشنامه،خود،نوعی خوداثر کشی است!
در خصوص هدف نیز ترجیح میدهم از زبان کارگردان شنیده شود چرا که آنچه در نمایش مشهود است،کلیشه تر از ذهنی دغدغه مند با چاشنی هنر است، در هر حال پرندیس عزیز پیشنهاد من نیز تماشای اثر است با توجه به جملات پایانی نوشتارم،اما اینکه توشه ی محتوایی ای برای ذهن مخاطب باشد،بعید بدانم

پرند عزیزم، ممنونم از همراهیت مهربان بانو،دوست سبز اندیشم
۲۲ خرداد ۱۳۹۵
سپاسگزارم بانو خیابانی عزیز
۲۲ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید