دروغ می گوید:
خیال می کند
کلامش با صداقت همراه است
هم دل نیست
همراه نیست
درمانش پوشاک و غذا است
فکر روح بیچاره نیست
روح را درقفس زندانی کرده است
همه نوازش او، نوازش تن است
از نوازش روح و جان خبری نیست که نیست
چرا که وسعت قلب را نمی فهمد
چرا که قدرت پردازش خیال را نمی داند
تنهایی مرا باور ندارد
تن بی آلایش و بی آرامشم را نمی فهمد
تمام خیانت ها و گستا خی هایش را
در پوست گوسفند خیالش پنهان می کند