از معدود خوبیهای فیلم بگوییم؟... بازیها. بازیها انصافن خوب و یکدست است. راستش از من بپرسید میگویم سحر دولتشاهی هیچجوره به چنین نقشهایی نمیخورد ولی الحق کارش را خوب انجام داده. علی مصفا هم همینطور. اما خب بهترین بازی فیلم بهنظرم برای بازیگر نقش "صبا" است. دختری که نقش یک نوجوان که بین مشکلات آدم بزرگها اسیر شده را خوب از کار در آورده.
اما وارونگی فیلم خوبی نیست متاسفانه. فیلمنامه عجیب گیج است. از این پیرنگ به آن پیرنگ میپرد. راه حل نهایی در پایان فیلم میتواند همان 20 دقیقه اول فیلم مطرح شود و تمام. اما نمیشود، چون قرار نیست فیلم کوتاه بسازیم!
بهوضوح مشخص است نویسنده یک موقعیت و یک محرک برای شروع در ذهن داشته اما نتواسته برایش قصه بنویسد. برای همین با موقعیتهای بیربط، فیلمنامه را کش داده برای ساخت فیلم بلند. این ایستا بودن موقعیت اولیه حوصله تماشاگر را سر میبرد. از آن گذشته و مهمتر؛... یادش بخیر. استاد فیلمنامهنویسیمان همیشه به ما هشدار میداد که:
"هر وقت یه طرح و فیلمنامهی اجتماعی نوشتید، اگه میخواید پیرنگ رابطه یا پیرنگ عشق واردش کنید، حواستون باشه که کجا و کی و برای چی اینکار رو میکنید، چون پیرنگ رابطه و عشق، بینندهی خصوصن ایرانی رو سریع به سمت خودش میکشونه و سایهاش روی باقی خطهای داستان سنگینی میکنه"
وارونگی از اینجا هم ضربه میخورد. حدس میزنم نویسنده این نکته را نمیدانسته. از اواسط فیلم، بیننده دیگر برایش آن موقعیت و داستان اولیه مهم
... دیدن ادامه ››
نیست، بلکه حالا فقط دوست دارد بداند زن و مرد فیلم بالاخره بههم میرسند یا نه!
خلاصه که طرح و متن فیلم "بهزادی"، مرا یاد ترم اول و طرحهای اولیهی خام و پر از اشتباه من و بچههای کارگاه آموزش فیلمنامه حوزه هنری میاندازد.
امتیاز: 3.5 از 10