من عمری عاشقت بودم
د لم را خا نه ات کرد م ، بیا با دل مدارا کن
تو را من آرزو کرد م دمی هنگا مه بر پا کن
زدل غم را برون کردم به عشقت مبتلا کرد م
تو را با جا ن خرید ا رم بیا قلبم تو ا حیا کن
خیا لت کرد ه پر آ ری تما م لحظه ها یم را
نیا
... دیدن ادامه ››
زم بیش و کم گفتم بیا آ ن را تو ا مضا کن
غلط کرد م اگرگفتم به غیر از تو کسی خواهم
من عمر ی عاشقت بودم بیا این عشق معنا کن
نشا نم د ه ا گر د یدی که را هم اشتباهی بو د
ا گر چشمم نمی بیند بیا آ ن را ، تو بینا کن
بیا بگذ ر زعصیا نم ، غمینم ، پر ز ا ند وهم
سحر" گم کرد ه ای دا رد بیا آ نرا تو پید ا کن
مشوغمگین اگرآ لی ، برویت بسته آ ن در را
برو در کویِ مسکینی و دردش را مدا وا کن