آیا در نمایش یون فوسه هم صحبت از این قوانین سامورایی است؟؟؟؟؟ صحبت از هیچ ایمان و باوری هست؟؟؟؟
اینجا مرد نویسنده ، مدام قوانین سامورایی را تکرار می کند و ایمانی محکم به آنها دارد ولی مرد نمایش یون فوسه مردی است خسته و نومید که دیگر ایمانی به چیزی و کسی ندارد جز اندک باوری ته دلش به زنش و روزهای خوبی که با او داشته ...و در اخر داستان وقتی ان ذره ایمانش به زنش را هم از دست می دهد تنها راه باقیمانده یعنی مرگ را انتخاب می کند...
من این برداشت آقای رضا گوران را از نمایش یون فوسه دوست نداشتم ... حکایت مردی تنها و مایوس و شکست خورده که شبانه روز با کتابهایش است و با قلمی که ره به جایی نمی برد و.....هیچ تشابهی با مردی که ایمان راسخ به قوانین سامورایی دارد، و در راه همان ایمانش می میرد، ندارد...