یار ما وحال ما واین قضا ..دستان ما
چشم مست آن فلانی دور تا دوران ما
ما سبکبالان سبکبالیم یا حق چاره ای
از ازل تا آخرین دم غمزه اش ایمان ما
دل که سرتا پا غزل بودو غزالین؟ از چه شد؟
از کفش دادیم وگفتیمش توئی سامان ما
هر کجا دیده رود بنشسته در آنجا توئی
ای مدد یا حق
... دیدن ادامه ››
بده بر عقل در نسیان ما
او که لیلا نام دادش وه جنونش شهره شد
ثروتی شد بیدلی ای جان وای جانان ما
نام لیلی گفتی و مجنون زخود بیخود بشد
دلبریهایت چو لیلی برده صبر از جان ما
بردن نامت چه حاجت بر تمنای دلم
صبر بر روی تو باشد.این جنون از آن ما
روز اول بر قرار عاشقی مهری زدیم
آسمان شد شاهدی بر مسند پیمان ما
نام لیلی و جنون عشق یارش شهره شد
نامت ای لیلاترین در قلب نامهمان ما
گر که لیلا یا که عاشق یا که ما دیوانه ایم
ای فلانی مست عشقیم و طلب مستان ما
سجده بر حق مینهیم وحرف حق در عاشقی
درعجب ماندیم و این ره رهرو رهبان ما
لیلا عبدی