درهفته گذشته از یک سوراخ دوبار گزیده شدم...
آقای مرتضی اسمائیل کاشی که زمانی جایزه بهترین بازیگری جشنواره تئاتر فجر را برای بازی در نمایش های آقای ثروتی گرفت مرا مشتاق کرد که پیگیر کارهایشان باشم. خوب در آن حال و هوای تئاتر های قدیمی رضا ثروتی در کنار بازیگران قدری چون بابک حمیدیان، پانته آپناهی ها و خدا بیامرز مجید بهرامی و ... در سالن نمایش اسمائیل کاشی خوش می درخشید، اما متاسفانه در این هفته هم نمایش در حال اجرایشان را دیدم (برنارد مرده است) و هم فیلم سینمایی (ارغوان) که در هر دو جای مانور بسیاری داشت اما به هیچ عنوان نتوانستم او را باور کنم. در تیوال برنارد مرده است حدودی از نظراتم را نوشته ام.
برمی گردم به ارغوان ///
یک فیلم نچسب که در تیتراژش زده است با معرفی مرتضی اسمائیل کاشی که پررنگ ترین نقش را هم در فیلم ایفا میکند. آن هم چقدر ضعیف و منقبض، انقباضی که در شانه ها و پاهایش در برابر دوربین، کاملا مشهود و در نمایی نزدیک از چشم ها که به شدت گل درشت بود متاسفانه بی حس و حال به اصطلاح چشمانی که هیچ
... دیدن ادامه ››
چیزی پشتش نبود را شاهد بودم. بازی مکانیکی که به شدت درگیر ژست های بدنی و تکنیکی تئاتر های فرمالیستی و اگزجره است.. انگار که فرسنگ ها از مقوله عاشقی یک مرد ایرانی جداست، چه برسد به یک مرد زن و بچه دار که زنش در بستر بیماری در حال فوت است و او با کس دیگری عاشقی می کند. با گریمی میکاپ گونه و گل درشت، از آن طرف آزاده صمدی هم غیر قابل باور بود و در نهایت سکانس پیری مرتضی اسماعیل کاشی چنان فاجعه ای بود که فکر نمی کنم چه از نظر گریم و چه از نظر بازیگری و صداسازی به پای دسته چندم ترین فیلم های هندی برسد. البته که آقای اسمائیل کاشی از اساتید بازیگری در چندین آموزشگاه بازیگری در سطح تهران می باشند !!!؟
موضوع فیلم در باب موسیقی و حال هوای عاشقی است که با گره اندازی های بی خود و بی جهتش آنقدر کشدار می شود که صدای خمیازه بغل دستیت را با پوست و خونت می توانی احساس کنی...
تنها نکته مثبت فیلم از نظر من بازی بازیگر خردسال بود///